28 برآورد اشتغال در بخش پايه و غيرپايه با استفاده از روش تحليلي اقتصاد پايه براي دوره 10 ساله با بررسي موردي استان اصفهان ------------------------------------------------------------------------ ** * روزبه زمانيان - بهزاد ملك پور اصل چكيده يكي از متداولترين روشهاي تحليلي برپايه اقتصاد كلان كه تاكنون براي شناخت ساخت كلي اقتصاد منطقهاي طراحي و تجربه شده است روش تحليل پايه اقتصادي منطقه است. به طور كلي در اين روش پايه اقتصادي منطقه به معناي بخش اصلي اقتصاد يك منطقه شناسايي شده و سهم آن در كل توليد و اشتغال منطقه بررسي ميشود. از اين رو روش تحليل پايه اقتصادي منطقه نيازمنديم انجام برآوردهايي از ميزان توليد يا اشتغال در بخشهاي مختلف اقتصادي منطقه است. هدف از اين تحقيق برآورد ميزان اشتغال در استان اصفهان (به عنوان نمونه موردي) با استفاده از روش تحليلي اقتصاد پايه در يك دوره 10 ساله و تحليل ساختار كلان اقتصادي استان موردنظر ميباشند. براي دستيابي به اين هدف ابتدا فعاليت پايه از طريق تجزيه گروههاي عمده فعاليت به زيربخشهاي توليدي مربوطه و برآورد آنها از طريق روش ضريب مكاني شناسايي شده و سپس با محاسبه نرخ رشد 10 ساله براي هر يك از زيربخشهاي بخش پايه ميزان كل اشتغال در بخش پايه و به طبع آن ميزان كل اشتغال در بخش غيرپايه محاسبه ميشود. در نهايت نيز از محاسبات انجام شده براي تحليل ساختار اقتصادي نمونه موردي بهره گرفته شده است. واژگان كليدي: برنامهريزي منطقهاي اقتصاد پايه ضريب مكاني استان اصفهان اشتغال پايه و غيرپايه * كارشناس ارشد برنامهريزي شهري و منطقهاي دانشگاه شهيد بهشتي و مدرس دانشگاه آزاد اسلامي واحد پرديس ** دانشجوي كارشناسي ارشد برنامهريزي شهري و منطقهاي دانشگاه شهيد بهشتي Email: r_zamanian@yahoo.com Email: malekpour.behzad @yahoo.com
29 مقدمه مدلها و نظريههاي تحليلي چگونگي روابط اقتصادي شهر و منطقه را بررسي ميكنند. برنامهريزي شهري به و منطقهاي شناخت و پيشبيني دگرگونيهاي آتي در ساخت اقتصادي منطقه نيازمند است. اشتغال سطح درآمد مهاجرت تقاضا براي مسكن و در نهايت توان اقتصادي منطقه همگي بر شكل كالبدي منطقه اثرات مستقيم دارند. شناخت اين شاخصها برآورد سطح آنها و پيشبيني دگرگونيشان در طي زمان هدف روشهاي تحليلي ساخت اقتصادي مناطق است. روشهاي تحليلي مورد استفاده در شناخت اقتصادي را نيز ميتوان به دو دسته تقسيم كرد: الف) روشهايي كه رشد منطقه را با استفاده از مدلهاي اقتصاد كلان اندازهگيري ميكنند. ب) روشهايي كه رشد منطقه را برپايه نظريههاي اقتصاد خرد ميسنجند. يكي از قديمترين و متداولترين روشهاي تحليلي اقتصادي برپايه اقتصاد كلان روش تحليل پايه اقتصادي 1 مناطق است. به طور كلي در اين روش پاية اقتصادي منطقه به معناي بخش اصلي اقتصاد يك منطقه شناسايي شده و سهم آن در كل توليد و اشتغال منطقه بررسي و مطالعه ميشود. از اين رو روش تحليل پايه اقتصاد منطقه نيازمند انجام برآوردهايي از ميزان توليد و يا اشتغال در بخشهاي مختلف اقتصادي منطقه است. 2 اولين تعريف از فعاليت پايه و غيرپايه توسط لاري اراي ه شد. وي اشتغال پايه را در آن دسته از فعاليتها كه مكانيابي آنها مستقل از توزيع جمعيت و بازارهاي خريد بوده و محصولات آنها بيشتر جنبة صادراتي داشته باشد قرار داد. به نظر وي اشتغال غيرپايه اشتغالي است كه از نظر جايايي وابسته به توزيع جمعيت و بازارها و قدرت خريد مردم باشد. به نظر لاري تصميمگيري در مورد اشتغال پايه در خارج محدوده مورد مطالعه و تصميمهاي راجع به اشتغال غيرپايه در خود محدوده مورد مطالعه گرفته ميشود. بعلاوه سطح اشتغال غيرپايه با جمعيت متناسب است. مباني نظري 3 براي تبيين مباني نظري و روششناسي تحليل اقتصادي مبتني بر اقتصاد پايه سه گام در نظر گرفته شده است كه به ترتيب زير ميباشد: گام اول: تبيين نظريه اقتصاد پايه و مفاهيم مرتبط با آن. گام دوم: قواعد تجربي و بيان قواعد به زبان رياضي. گام سوم: مطالعه اقتصاد پايه مبتني بر نحوة پيشبيني جايگاه فعاليتها در اقتصاد كلان منطقه. گام اول: نظريه پايه اقتصاد فعاليتهاي هر منطقه را به دو بخش تقسيم ميكند: بخش «صادرات» يا «پايه» كه حاصل آن در خارج از منطقه مصرف ميشود و بنابراين رشد آن اساسا به رشد اقتصاد ملي مربوط است و بخش خدمات يا صنايع وابسته محلي كه گسترش آن به رشد جمعيت منطقه وابسته است. جمعيتي كه نيروي كار فعاليتهاي پايه را فراهم آورده و نياز به خدماتي چون مغازه بانك حمل و نقل و غيره را بوجود ميآورد. براساس نظريه پايه اقتصاد نيروي مهمي كه ساختار اقتصادي يك منطقه را دگرگون ميكند اشتغال در فعاليتهاي پايه منطقه ميباشد و دگرگوني در اين بخش بر جمعيت و اشتغال منطقه تا ثير ميگذارد. اين تا ثير يا به صورت مستقيم (تغيير در تعداد افرادي كه در فعاليتهاي پايه اشتغال دارند) و يا غيرمستقيم (تغيير در جمعيت وابسته به اشتغال پايه كه به دنبال خود نياز به مشاغل خدماتي را بوجود ميآورد) نمود پيدا ميكند (رفيعي 26-22). 1369: با جمعبندي آنچه گفته شد ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اشتغال پايه حداقل داراي دو ويژگي است:
30 الف) كل گراست ب) محصولات آن جنبة صادراتي نيرومندي دارند. همچنين نتيجه ميشود كه اشتغال خدماتي نيز حداقل داراي دو ويژگي است: الف) جمعيت گراست ب) مكمل اشتغال پايه است. البته ميبايستي به اين نكته نيز توجه داشت كه طيف گسترده فعاليتهاي اجتماعي اقتصادي مناطق به راحتي نميتوان با انتخاب معيارهاي محلگرايي جمعيتگرايي و صادراتي بودن محصول اشتغال را به دو بخش پايه و غيرپايه تقسيم كرد. ميتوان معيارهاي ديگري نيز به موارد قبل افزود كه البته در مرتبه كمتري از درجه اهميت قرار ميگيرند كه ميتوان اين معيارها را در جدول زير خلاصه نمود: جدول 1 : معيارهاي اساسي براي طبقهبندي اشتغال در اقتصاد پايه درجه اهميت معيار درجه 1 ويژگي اشتغال محل گراست اشتغال پايه - تصميمات اساسي در خارج منطقه گرفته ميشود -جنبه توليدي دارد. -جنبه عمده فروشي دارد ويژگي محصول جنبه صادراتي نيرومندي دارد ويژگي اشتغال جمعيت گراست تصميمات اساسي فعاليت در محل گرفته ميشود. اشتغال غيرپايه ويژگي محصول مورد مصرف جمعيت محلي است ماخذ: ماجدي 125 1378: درجه 2 گام دوم: نسبت اشتغال غيرپايه به اشتغال پايه را نسبت اقتصاد پايه مينامند. براي نمونه اگر در يك ناحيه ويژه مطالعه در برابر هر شاغل در بخش پايه دو شاغل در بخش غيرپايه وجود داشته باشد نسبت پايه يك به دو خواهد بود. اين نسبت بدان معناست كه افزايش يك شغل در بخش پايه منجر به ايجاد دو شغل در بخش غيرپايه خواهد شد. به همين صورت كاهش يك شغل در بخش پايه اشتغال در بخش غيرپايه را كاهش ميدهد. در ضمن اگر نسبت پايه يك به دو باشد 4 ضريب اقتصاد پايه برابر سه خواهد شد زيرا در واقع هنگامي كه در اشتغال پايه يك شغل افزوده ميشود در مجموعه سه شغل ايجاد خواهد شد. مهمترين فرضي كه براي بيان رياضي اين قاعده به كار ميرود اين مطلب ميباشد كه نسبتهاي پايه به غيرپايه در نواحي محلي و نسبتهاي اين گونه فعاليتها به كل جمعيت ثابت باقي ميماند. بيان رياضي اين روابط به شرح زير ميباشد. ضريب پايه =m ضريب جمعيت كل اشتغال =E اشتغال پايه =B كل جمعيت =P E m = 1) B α = P 2) E α = با معلوم بودن مقادير تغيير در بخش پايه ميتوان تغيير در فعاليت پايه را در ضريب پايه ضرب كرد و بدين ترتيب تا ثير اشتغال بر نظم اقتصاد كلي را برآورد كرد (فيلد 122-114). 1376: 3) E = mb
31 گام سوم: يكي از روشهاي پيشرفته و مرسوم براي يافتن رابطة بين اشتغال پايه و تبعي استفاده از 5 روشهاي رگرسيوني ميباشد. در اين روش فرض ميشود اشتغال كل در منطقه تابعي از اشتغال در فعاليتهاي پايه است: 1 ) E T =a+be B با استفاده از روش رگرسيوني و با به كارگيري آمار زماني اشتغال كل ) T E) و اشتغال پايه ) b E) ميتوان a و b را محاسبه كرد. آنگاه با در دست داشتن مقادير اشتغال در منطقه را پيشبيني كرد. E b در روش تحليل اقتصاد پايه بايستي چند مرحله را از يكديگر متمايز كرد: به عنوان داده يا هدف اشتغال پايه در سالهاي آينده ميتوان كل الف)شناخت فعاليت پايه: براي شناخت فعاليت پايه بايستي فعاليتهاي درون منطقه به زيربخشهاي كوچكتر تقسيم 6 شده و سپس اشتغال در هر زيربخش بررسي و تحليل ميشوند. براي شناخت فعاليتهاي پايه ميتوان از ضريب مكاني استفاده كرد. ضريب مكاني عبارت است از: نسبت سهم اشتغال يك فعاليت اقتصادي از كل اشتغال منطقه به سهم اشتغال همان فعاليت در كشور از كل اشتغال كشور. UEi UE 1) Lq T i = NEi NET i ضريب مكاني فعاليت :Lq :UE i اشتغال در فعاليت i در منطقه :UE T كل اشتغال در منطقه :NE i اشتغال در فعاليت i در كشور :NE T كل اشتغال در كشور بدين ترتيب سهم و وزن اشتغال در بخش I در اشتغال كل منطقه را با سهم و وزن اشتغال I در كل اشتغال كشور مقايسه كرد. در اين مقايسه فرض برآن است كه تابع توليد در تمامي كشور يكسان است و عوامل توليدكننده تقاضا نيز در سراسر كشور مشابه است. در اين روش ضريب مكاني بيشتر از (Lq>1) 1 نشاندهندة آن است كه بخش i در كل اشتغال منطقه وزني بيش از وزن اشتغال بخش I در كل اشتغال كشور دارد و ناگزير سهمي از توليدات آن به خارج منطقه صادر ميگردد. در اين فرض تفاوت در بهرهوري در صنايع I در نقاط مختلف كشور ملحوظ نشده است و بهرهوري در سطح كشور يكسان فرض شده است. به منظور در نظر گرفتن تفاوت در بهرهوري در بخش i از روش ديگري براي شناخت 7 فعاليت پايه به نام روش كمترين نياز كه در حقيقت تعديل روش ضريب مكاني است استفاده ميشود. در اين روش نخست حداقل نياز به اشتغال در هر رشته از فعاليتهاي اقتصادي كه براي تا مين نيازهاي داخل منطقه به محصول آن رشته كافيست براي منطقهاي مشابه از نظر ساخت جمعيتي و اقتصادي تا مين ميشود. سپس در هر منطقهاي كه ضريب مكاني اشتغال در فعاليت موردنظر بيش از ضريب حداقل است آن منطقه در آن رشته صادركنندة محصول نهاي ي شناخته 8 ميشود. ب) پيشبيني ضريبها و ميزان فعاليتهاي پايه: پس از شناخت فعاليتهاي پايه و تبعي دو پيشبيني روند تغييرات در ضريبهاي موردنظر ميتوان اشتغال در فعاليتهاي پايه و تبعي را برآورد كرد. ميزان اشتغال در بخش پايه را ميتوان به دو صورت پيشبيني كرد: نخست آنكه فعاليتهاي پايه به عنوان متغيرهاي برونزا در خارج از مدل تعيين شده و سپس براي محاسبة اشتغال تبعي به كار گرفته شوند. ديگر آنكه مشاغل پايه را در داخل مدل و با تحليل روابط اقتصادي تعيين كنندة 9 اين مشاغل برآورد نمود.
32 ج)كاربري روش پايه اقتصاد در پيش بيني اشتغال:فرايند بكارگيري روش پايه اقتصاد در پيش بيني اشتغال در هفت قدم معرفي ميگردد: قدم اول: جمع آوري و تنظيم اطلاعات مورد نياز از ساختار اقتصاد منطقه مورد مطالعه و يك سطح فرادست. جدول 2 : ميزان اشتغال استان اصفهان بر حسب گروههاي عمده فعاليت رديف گروههاي عمده فعاليت كشور استان اصفهان سال 1375 150598 6635 310033 13223 107465 137703 66484 19860 213750 11812 1037563 سال 1365 157791 1157 193611 8712 75971 62795 33332 7091 220221 19109 779790 سال 1375 3257263 119884 2551962 150631 1650481 1927067 972792 301962 3282502 257028 14471572 سال 1365 3208673 32377 1460123 91064 1207456 875919 630703 114302 3050943 3644449 14315952 كشاورزي معدن صنعت آب برق گاز ساختمان عمده فروشي حمل و نقل خدمات مالي خدمات اجتماعي خدمات نامشخص ماخذ:مركز آمار ايران(سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1365 و 1375) 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 جمع L. Q = قدم دوم: بكارگيري ضريب مكاني ) L.Q. ( در تحليل پايه يا غير پايه بودن فعاليتهاي اقتصادي منطقه: اشتغال منطقه در بخش / i اشتغال كل منطقه t = اشتغال كل كشور در بخش i/ اشتغال كل كشور t e i et Ei E t 15.598 L. Q = 1.37563 = 3257263 14471572 0 / 64 437356 L. Q = 1037563 = 1/ 36 4472958 14471572 بخش كشاورزي بخش صنعت L. Q = 449609 1037563 6748351 14471572 بخش خدمات = 0.9
33 قدم سوم: محاسبه رشد عامل براي دوره 10 ساله (1375-1365): اين ضريب براي هر يك از زيربخشهاي موجود در 10 بخش صنعت به عنوان بخش پايه به صورت جداگانه محاسبه ميگردد. قدم چهارم: در اين قسمت ميزان كل اشتغال در بخش پايه محاسبه ميگردد: جدول: اشتغال پايه در نظام اقتصادي پايه t گروه فعاليت اشتغال پايه موجود در سال درصد سالانه رشد اشتغال در گذشته عامل رشد براي دوره 10 ساله پيش بيني پيش بيني اشتغال پايه در سال t+10 معدن صنعت آب برق گاز ساختمان جمع 19241 458848 18776 145077 641942 2/9 1/48 1/42 1/35 19 4/8 4/2 3/5 11 6635 310033 13223 107465 437356 قدم پنجم: محاسبه ضريب B.M براي بخشهاي مهم فعاليتهاي اقتصادي منطقه. ١٠٣٧٥٦٣ BM= ۴٣٧٣۵۶ = ٢ / ٣٧ قدم ششم: پيش بيني اشتغال كل منطقه در سال افق( t+n ) بر مبناي رابطه زير و با فرض معتبر بودن تي وري پايه اقتصاد در طول زمان بدين معنا كه ضريب فزاينده اشتغال كل و اشتغال پايه يكسانند: BM = E B ét = B.M et ét = 2/37 641942 = 1521402 قدم هفتم: پيش بيني كل اشتغال غير پايه با به كارگيري معادله زير : کل اشتغال در سال افق Ne(t) Ne(t + 10 ) = N(t + 10) N(t) گروه فعاليت كشاورزي جدول: اشتغال غيرپايه در نظام اقتصادي ساده اشتغال غير پايه موجود در سال 150598 پيشبيني اشتغال غيرپايه در سال 10 +t 220665 201771 97416 29101 313199 17308 879460 137707 66484 19860 213750 11812 600207 عمدهفروشي حمل و نقل خدمات مالي خدمات اجتماعي خدمات نامشخص جمع بهر حال شاخص LQ كه بطور معمول توسط برنامه ريزان اقتصاد منطقهاي به كاربرده مي شود وقتي داراي معني است كه براي مقايسه بين مناطق مختلف و تعيين توانمنديهاي هر منطقه به كار گرفته شود. در واقع چون LQ گرايشهاي
34 تخصصي هر مكان و زمينه هاي مستعد براي توسعه را ترسيم مينمايد بهتر آن است كه اين معيار براي بخشهاي مختلف اقتصادي يك كشور محاسبه و ارزيابي شود. نتايج حاصل از تحقيق را مي توان به صورت زير خلاصه كرد: بخش هاي معدن ساختمان و خدمات مالي به لحاظ اشتغال در استان اصفهان داراي مزيت نسبي مي باشند و اثر رقابتي در اين بخشها مثبت است. علي رغم آنكه تركيب بخشي در گروه هاي صنعت آب و برق و گاز عمده فروشي و حمل و نقل مثبت است اما اين بخش ها در منطقه نسبت به سطح ملي قابليت رقابت ندارند و از مزيت نسبي برخوردار نميباشند. نتايج روش LQ حاكي از آن ست كه: بخش عمده فروشي در استان اصفهان يك فعاليت خودكفا است. بخش هاي صنعت آب و برق و گاز در سال هاي 65 و 75 در گروه فعاليت هاي پايه قرار داشتند. بخش خدمات اجتماعي اگرچه كه در سال 65 يك فعاليت پايه به حساب مي آمده است اما در سال 75 واردكننده نيروي شاغل بوده است. نتيجه گيري اگرچه فن اقتصاد پايه نسبتا ساده به نظر ميرسد اما در مورد روايي اين فن انتقادهاي زيادي را ميتوان مطرح كرد: - واحد اندازهگيري مناسب نميباشد يعني دادههاي اشتغال بدليل دسترسي سادهتر و نيز محاسبة آسانتر ضريبها مورد استفاده قرار ميگيرند اما به اين ترتيب سطوح دستمزد ناديده گرفته ميشوند. - تشخيص واقعي اشتغال پايه و غيرپايه امري سخت و دشوار ميباشد. - نسبت اشتغال پايه به غير پايه حتي در صورت ثابت ماندن كامل اوضاع اقتصادي بازهم نامحتمل است كه ثابت باقي بماند. عوامل بسياري ميتوانند اين نسبت را تغيير دهند كه مهمتر از همه صرفهجويي ناشي از مقياس است. - الگوي اقتصاد پايه الگويي تقاضا نگراست و جانب عرضه بازار كار را ناديده ميگيرد. - به واردات منطقه و نقشي كه ميتواند در ساخت اقتصادي منطقه داشته باشد اهميتي نميدهد. - تغييرات در ضريبهاي پايه اقتصادي به طور عمده متكي به روند گذشته و يا مقايسه بين منطقههايي مشابه است كه در عمل از درجه اطمينان چنداني برخوردار نميباشد. - ميزان اشتغال فقط به تفكيك مشاغل پايه و تبعي قابل پيشبيني است. با وجود آنكه انتقادات بالا تا اندازهاي مو ثر بون روش موردنظر را محدود ميكند اما اثبات شده است كه اگر تحليل اقتصاد پايه به شيوهاي سازنده به كار گرفته شود در زمينة تشخيص تغييرات فعاليتهاي اقتصادي ابزار بسيار سودمندي خواهد بود. اين الگو از هر دو نظر مفهومي و علمي نسبتا ساده است. با اين فرض كه تي وري اقتصاد پايه براي رشد ناحيه محلي تحت مطالعه توضيح معقولي را اراي ه ميدهد در زمينة انجام نوعي ارزيابيهاي كلي اثر يا روند مفيد در مطالعات تحليلي اوليه براي برنامهريزان مناسب است.
35 پينوشتها: ٨ - به اين روش نيز ايراداتي وارد است. شناخت و دستهبند ي شهرهاي مشابه و نيز يافتن آمار و ارقام سازگار و به فعاليتها و توليد بهرهوري تكنولوژي و به ويژه سليقه مصرف كنندگان چندان ساده نيست. ٩ - ازجمله روشهايي كه براي اين منظور به كار گرفته شده است روش تحليل موقعيت اقتصادي است. ١٠ - متوسط نرخ رشد سالانه طبق رابطه روبرو محاسبه ميگردد: 1 - Regional Economic Base Analysis 2 - Basic and Non basic activity 3 - Epistomology 4 - Economic base multiplier 5 - Regression methods 6 - Location Quotient 7 - Minimum requireiments هنگام از تركيب اشتغال تركيب 11- Basic Multiplier P α = 10 t + 10 1 Pt فهرست منابع: فيلد برايان مك گرگور برايان ( 1376 ) "فنون پيشبيني در برنامهريزي شهري ومنطقه اي" ترجمه فاطمه نقي زاده سازمان برنامه وبودجه تهران. رفيعي مينو ( 1369 ) "مجموعه مباحث و روشهاي شهرسازي جلدسوم: اقتصاد" مركز مطالعات وتحقيقات شهرسازي و معماري وزارت مسكن و شهرسازي تهران. اپنهايم نربرت (1380) "مدلهاي كاربردي در تحليل مساي ل شهري ومنطقهاي" ترجمه دكتر منوچهر طبيبيان تهران دانشگاه تهران. ماجدي حسين ( 1378 )"كاربرد مدلها در برنامهريزي شهري و منطقهاي" پايان نامه دوره كارشناسي ارشد دانشگاه شهيدبهشتي تهران. Berry, Brian J.L "Geoghraphy of market centers and retail distribution", Engllewood Cliffs N.J Prentice Hall, 1967. Schreiber. A. Gatson, P. and Clenmmer, R,. "Economic of Urban Problems" Houghton Mifflin, 1976. Catanese, A., "Scientific methods of urban analysis", Billing and sans Ltd., 1972. Wilson, A.G., "Urban and regional models in geography and planning", London: John Wiley, 1974.