No. F-16-EPM -2151 بررسي اثر پرداخت بهاي آمادگي بر هزينههاي بازار برق ايران مريم طارمي سيد ميثم عزتي رضا طهماسبي ايمان رحمتي مديريت نظارت و كنترل بر عملكرد بازار برق معاونت بازار برق ايران شركت مديريت شبكه برق ايران چكيده با آغاز فرآيند تجديد ساختار در صنعت برق ايران و سپس راهاندازي بازار برق توجه به ساز و كارهاي مالي بازار برق و در نتيجه ساماندهي آن از اهميت ويژهاي برخوردار گرديد. در حال حاضر روش تسويه مالي در بازار برق ايران بر اساس قيمت پيشنهادي از سوي نيروگاهها است كه داراي سقفي معين است[ 1 ]. در بازار برق ايران علاوه بر پرداخت هزينه انرژي توليدي كه بر اساس قيمت پيشنهادي هر نيروگاه است مبلغي تحت عنوان بهاي آمادگي به كل ظرفيت ابراز شده از سوي نيروگاه تعلق ميگيرد[ 2 ] كه اين مبلغ بنا به شرايط ذخيره بهرهبرداري شبكه در ساعات مختلف سال متغير است. از آنجايي كه در بازار برق ايران بازار ذخيره بهرهبرداري در شرايطي بسيار كاهش مييابد اين هزينه از يك سو براي اطمينان از تامين رزرو شبكه از سوي نيروگاهها و از سوي ديگر براي تامين هزينه واحدهاي توليدي و كاهش ريسك سرمايهگذاري آنها پرداخت ميگردد. از آنجاييكه هدف اصلي از راهاندازي بازار برق بهينه كردن هزينهها است بنابراين در حال حاضر مسي له پرداخت و يا عدم پرداخت بهاي آمادگي به نيروگاهها يكي از موضوعات مورد بحث در بخش تسويههاي مالي بازار برق است. هدف از اين مقاله نيز بررسي اثر پرداخت بهاي آمادگي بر سطح هزينههاي بازار برق ايران است و همچنين پاسخ به اين سوال كه آيا حذف پرداخت بهاي آمادگي در شرايط كنوني بازار برق ايران منجر به كاهش هزينه بازار برق خواهد شد واژههاي كليدي بازار برق ايران بهاي آمادگي سقف قيمت 1.مقدمه دليل عمده تعيين سقف قيمت در بازار برق ايران اجتناب از افزايش آني قيمتها است. اگر اين سقف قيمت بر اساس هزينه نهايي يك نيروگاه نوعي تعيين شود به دليل تفاوت در ضريب بهرهبرداري نيروگاهها ممكن است برخي آنها قادر به تا مين هزينههاي ثابت خود نباشند. بنابراين جبران درآمد از دست رفته اينگونه نيروگاهها ضروري به نظر ميرسد. جبران هزينه از راههاي مختلفي ميتواند صورت گيرد كه يكي از آنها پرداخت بابت اعلام آمادگي نيروگاهها است كه اين موضوع يكي از مهمترين دغدغه هاي بازار برق كشور بودهاست. بطور مسلم تعيين سقف و نرخ پايه آمادگي بايستي بر اساس يك نيروگاه معيار صورت پذيرد. نيروگاه معيار نيروگاهي است كه در صورت درنظرگرفتن هر مقدار دلخواهي براي سقف بازار دريافتي نيروگاه معيار از بابت فروش برق و آمادگي قادر به جبران تمام هزينههاي آن نيروگاه باشد. به عبارتي ديگر در صورت تعيين سقف بازار به هر ميزان دلخواه (مساوي يا بيشتر از هزينه نهايي نيروگاه معيار) نرخ پايه آمادگي بازار بايستي به گونهاي تعيين گردد كه (همراه با درآمدهاي ناشي از فروش برق در بازار) قادر به جبران تمامي هزينههاي نيروگاه باشد. با فرض انتخاب نيروگاه معيار انتخاب سقف بهينه براي بازار برق نيز از اهميت اساسي برخوردار است. تعيين سقف بالا براي پيشنهاد قيمت حداقل از منظر سياستگذاري يك چالش عمده به همراه دارد. سقف بيش از حد بالا در تناقض با دليل اوليه تعيين سقف در بازار برق (اجتناب از قيمتهاي بسيار بالا در ساعات اوج مصرف) به شمار ميرود. از طرفي
پايين آوردن سقف قيمت (كمتر از هزينه نهايي آخرين واحد مورد نياز در شبكه برق) موجب عدم رعايت اصول بازار در تعيين آرايش توليدي نيروگاهها خواهدشد. در اين راستا تعيين سقف بازار براساس هزينه نهايي نيروگاهها با توجه به حداكثر هزينه نهايي موجود در شبكه برق گزينه مناسبي براي رفع موضوع مطرح شدهاست. بنابراين با توجه به مباحث فوق تعيين سقف بازار بر اساس يك نيروگاه با بيشترين هزينه نهايي و تعيين نرخ پايه آمادگي بر اساس جبران هزينههاي نيروگاه معيار مناسبترين روش تعيين سقف و نرخ پايه آمادگي در بازارهاي با سقف قيمت به نظر ميرسد. در حال حاضر نحوه پرداخت آمادگي به نيروگاههاي فعال در بازار برق ايران با انتقادهاي شديدي از سوي برخي از برنامه ريزان صنعت برق كشور مواجه است. انتقاد مزبور از جنبه عدم تطابق نحوه محاسبه سقف و نرخ پايه آمادگي نيست بلكه در واقع از اين روست كه از ديدگاه برخي از صاحب نظران بازار برق ايران مقدار نرخ پايه آمادگي پرداخت شده در بازار برق ايران نرخ بالايي تلقي ميشود كه در نتيجه صنعت برق را متحمل پرداخت هزينههاي گزافي ميكند. بنابراين در صورتي كه فرض شود كه حق آمادگي از بازار برق ايران حذف گردد و تنها بهاي انرژي توليدي به نيروگاهها پرداخت شود اين پيشنهاد نيازمند اين است كه بازار به صورت بدون سقف قيمت اجرا گردد تا هر نيروگاهي در عرصه رقابت قادر به تامين هزينههاي خود باشد. هدف اصلي در اين مقاله اراي ه يك طرح كلي از نحوه پرداخت بهاي انرژي و آمادگي براي بازار برق ايران جهت گذار از مدل حاضر به يك مدل جامع ميباشد. در اين مقاله بعد از بررسي شرايط حال حاضر بازار برق ايران و نيز مقايسه آن با مدل بدون سقف قيمت سعي ميشود با شناسايي نقاط قوت و ضعف ساختار مناسب براي نحوه پرداخت بهاي لنرژي و آمادگي در بازار برق ايران پيشنهاد گردد. 2.سقف پرداخت بهاي آمادگي در بازار برق ايران مطابق با ضريب تعديل مندرج در آن كه تركيبي از تغيير شاخص قيمتها و نرخ ارز است تعديل ميشود. اين شيوه براي تعيين سقف و نرخ پايه آمادگي در بازار برق ايران كاملا برعكس روش عنوان شده در بخش قبل است. بر اساس معيار ذكر شده آخرين نرخ پايه آمادگي تعيين شده در بازار برق ايران كه در حال حاضر 185 ريال بر كيلووات ساعت ميباشد. بر اين اساس ادعاي طرح شده در رابطه با زياد بودن آمادگي پرداختي به نيروگاهها از دو جنبه قابل بررسي است: 1- تعيين پايه آمادگي به ميزاني بيش از حد بهينه و - 2 پرداخت بيش از حد آمادگي به نيروگاههاي با طول عمر بالا و راندمان پايين. در صورتي كه سرجمع پرداختيهاي صورت گرفته به نيروگاهها در بازار بدون سقف قيمت به عنوان معياري براي بررسي پرداختهايصورت گرفته به نيروگاهها درنظرگرفته شود بررسي سوال اول نيازمند شبيهسازي بازار برق و محاسبه سرجمع پرداختيهاي صورت گرفته به نيروگاهها در چارچوب بازار بدون سقف و مقايسه آن با شرايط فعلي بازار است. سوال دوم ممكن است به اين صورت مطرح گردد كه گرچه نرخ پايه آمادگي محاسبه شده ممكن است براي جبران هزينههاي نيروگاه معيار مناسب باشد اما تعميم آن به همه نيروگاههاي بازار (بالاخص نيروگاههاي با طول عمر بالا و راندمان پايين) چندان مناسب به نظر نميرسد چرا كه اولا ضريب توليد (نسبت كل توليد در يك سال به مقدار آمادگي در طول يك سال) بسياري از نيروگاهها مقدار ناچيزي بوده در نتيجه نرخ آمادگي پرداخت شده به ازاي هر كيلووات ساعت انرژي توليدي آنها بسيار بالا است. كه ميتوان اين امر را ناشي از نقص قوانين در بخش بازار برق دانست كه طبق دستورالعمل بند (و) معيار 300 ساعت توليد در طول سال را به عنوان معيار پرداخت آمادگي در طول ساعات ديگر سال دانستهاست. هرچند كه از ديدگاه ديگري با توجه به شرايط بحراني شبكه در برخي از ساعات سال شبكه برق نيازمند توليد اين قبيل نيروگاهها نيز هست. كه شايد بتوان با بازنگري قوانين و ورود به مبحث مديريت مصرف اين موضوع را تا حد قابل قبولي برطرف نمود. از سويي ديگر برخي از نيروگاههاي فعال در بازار برق از نظر حسابداري مستهلك محسوب شده و ضرورتي به تعميم نرخهاي آمادگي محاسبه شده به آنها وجود ندارد. از نقطه نظر اقتصادي افزايش عمر نيروگاه به مفهوم افزايش هزينههاي ناظر به تعميرات و نگهداري آن نيز ميباشد. بنابراين از آنجايي كه برابري هزينههاي احداث نيروگاه جديد و هزينههاي تعميرات و نگهداري نيروگاه در حال حاضر روش تعيين سقف و نرخ پايه آمادگي در بازار برق ايران از قاعده عنوان شده در بخش مقدمه كه به نظر شيوه مناسبتري است تبعيت نميكند. بلكه مطابق ماده 6 دستورالعمل بند (و) ماده (133) قانون برنامه پنجم توسعه نرخ پايه پرداخت بابت آمادگي در سال 1390 معادل 100 ريال به ازاي يك كيلووات قدرت خالص آماده به توليد براي يك ساعت ميباشد. مطابق اين ماده نرخ پايه آمادگي در سالهاي بعدي برنامه 2
قديمي نقطه بحراني تصميم گيري در خصوص فعاليت يا عدم فعاليت نيروگاه تلقي ميشود نميتوان معياري براي كم يا زياد بودن پرداختي انجام شده به نيروگاهها بر اساس عمر آنها در نظر گرفت. بنابراين با توجه به هزينههاي بسيار بالاي تجهيزات ذخيره سازي برق تا مين برق مورد نياز در ساعات اوج مصرف تنها با ايجاد ظرفيتي متناسب با بار مورد نياز در شبكه برق امكان پذير است. بر اين اساس در صورت الزام به تا مين برق در ساعات اوج مصرف قيمت برق در اين ساعات بسيار بالاتر از ساعات غيراوج خواهدبود چرا كه الزام تخصيص ظرفيت متناسب با تقاضا در ساعات اوج بار به معني الزام جبران هزينههاي ظرفيت تخصيص يافته براي اين منظور ميباشد كه در حال حاضر با پرداخت بهاي آمادگي اين امر صورت ميگيرد. در ادامه به ارزيابي اثر پرداخت بهاي آمادگي به نيروگاهها و درآمدهاي قابل كسب توسط آنها در شرايط بدون سقف و با سقف قيمت پرداخته ميشود. چرا كه درآمدهاي اين نيروگاهها در فضاي بدون سقف ميتواند تنها معيار قابل قبول براي بررسي ادعاي مطرح شده در خصوص بالا بودن آمادگي پرداخت شده به برخي از نيروگاهها باشد. 3.مدل بازار بدون سقف و با سقف قيمت انرژي در بررسي پيش رو سعي بر آن است تا با شبيهسازي بازار برق با سقف قيمت و پرداخت بابت آمادگي ميزان پرداختي به نيروگاههاي فعال در بازار عمده فروشي برق برآورد شده و با مقدار پرداختي به آنان در شرايط بدون سقف قيمت مورد مقايسه قرارگيرد. در اين چارچوب علاوه بر بررسي ادعاهاي طرح شده در خصوص مناسب بودن يا نبودن سرجمع آمادگي پرداختي به نيروگاههاي فعال در بازار عمدهفروشي برق وجود يا عدم وجود پرداختيهاي اضافي به برخي از نيروگاهها (در مقايسه با بازار بدون سقف) مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار خواهد گرفت. براي رسيدن به پاسخ اين سوال مقايسهاي بين سرجمع پرداختي به كل نيروگاهها در هر دو نوع بازار و نيز سرجمع پرداختي به نيروگاههاي قديمي انجام شدهاست. مطالعاتي كه در اين زمينه صورت گرفتهاست بر روي اطلاعات نيروگاهها در طي سالهاي 93 و 94 است..3 1 بازار برق ايران با درنظرگرفتن سقف قيمت انرژي و پرداخت حق آمادگي (بازار برق فعلي) در اين مدل كه مدل فعلي بازار برق ايران است عرضه كننده تمام يا بخش از انرژي در اختيار خود را در بازار با سقف قيمت عرضه مينمايد. در صورت تحقق آمادگي ابراز شده و اراي ه خدمات جانبي توسط نيروگاه پرداخت بابت آمادگي تضمين و بر اساس نرخ پايه كه در سال 1393 برابر 185 ريال بر كيلو وات ساعت بود صورت ميپذيرد. همچنين نرخ پيشنهاد انرژي توليدي از ابتداي سال 93 با در نظر گرفتن نرخ سوخت گاز به مقدار 700 ريال بر متر مكعب بين صفر تا 417 ريال بر كيلو وات ساعت به علاوه 27 ريال بر كيلو وات ساعت هزينه دسترسي به نقطه مرجع شبكه اعلام گرديد كه مجموعا سقف قيمت 444 ريال بر كيلو وات ساعت را براي توليدكنندگان تعيين ميكند. در حالت كلي اگر نرخ سوخت متغير باشد تعيين سقف قيمت برق با توجه به نرخ سوخت گاز به صورت زير تعريف ميشود: π 27 417 700 (1) قيمت سقف انرژي( Rial/kwh ) :π_ (Rial/m 3 قيمت سوخت گاز( : (Rial/kwh) ارزش حرارتي سوخت گاز : : بازده متوسط نيروگاههاي حرارتي كشور از آنجايي كه در سال 93 و 94 نرخ سوخت گاز معادل 700 ريال بر متر مكعب بود در نتيجه سقف قيمت برابر 444 ريال بر كيلووات ساعت درنظر گرفته ميشود..3 2 بازار برق ايران بدون درنظرگرفتن سقف قيمت انرژي (بدون پرداخت حق آمادگي) با توجه به اصل مصرف و تقاضا در صورتي كه تقاضا كم باشد قيمت ها به سمت كف قيمت نزديك است و در شرايطي كه شبكه در پيك مصرف قرار دارد نقطه تسويه به سمت سقف قيمت سوق پيدا خواهد كرد. مطمي نا در شرايطي كه بازار رقابتي باشد نيروگاهها براي حضور در رقابت فروش برق به صورت واقعي و نزديك به قيمت تمام شده توليد برق يا AVC 1 پيشنهاد قيمت خواهند داد. در بازار برق بدون سقف نيروگاهها ميتوانند تا مرز ارزش بار از دست رفته VOLL 2 پيشنهاد قيمت بدهند. كه مقدار آن در بازه مورد مطالعه برابر 3680 ريال بر كيلو وات ساعت است. 1 Average Varibale Cost 2 Value of lose load 3
بازار رقابتي واقعي در صورتي مهيا خواهدشد كه رزرو شبكه در شرايط مطلوبي باشد كه ميتوان در شرايط كم باري و ميان باري در بازار برق ايران انتظار يك بازار رقابتي را داشت. اما هنگامي كه شبكه در ساعات پيك بار است و رزرو شبكه به كمترين مقدار خود كاهش يافته حتي به نيروگاههايي با قيمتهاي بالا نيز نياز خواهدشد. بنابراين طبق قوانين ذاتي بازار مشاهده قيمتهاي بالا دور از انتظار نيست. هرچه بازار برق از سطح رقابت به سطح انحصار نزديكتر شود در ساعات بيشتري از سال با افزايش قيمت مواجه خواهيم بود. بنابراين هرچه در تعداد ساعات بيشتري از سال مقدار مصرف افزايش يابد شاهد رشد بيشتر قيمتها خواهيم بود. مقدار رزرو براي هر ساعت از سال از رابطه زير محاسبه ميشود: _ 100 (2) : _ مقدار واقعي قابليت توليد توان : مقدار تقاضاي شبكه.4 1 4.ارزيابي مدل و تحليل عملكرد معرفي مدل شبيه سازي در اين بخش از اطلاعات نيروگاهها در بازه سال 93 و 94 استفاده شدهاست به نحوي كه شامل 8760 ساعت ميشود. در ابتدا اطلاعاتي از ميزان مصرف شبكه در هر ساعت و شرايط نيروگاهها شامل (ميزان ابراز ساعت به ساعت مقدار (AVC براي 8760 ساعت استخراج گرديد. در اين مطالعه محدوديت شبكه انتقال لحاظ نشدهاست و قيود نيروگاهها نيز صرفا با ميزان ابراز آمادگي درنظرگرفته شدهاست. با توجه به اينكه هدف از بهينهسازي كاهش هزينههاي بازار است برنامه در مدار قرارگرفتن نيروگاهها ) 3 (UC با درنظرگرفتن AVC آنها اجرا ميشود به نحوي كه نيروگاهها از كمترين مقدار AVC براي توليد پذيرفته ميشوند تا جاييكه قيد مقدار مصرف شبكه در آن ساعت تامين گردد و نيروگاه حدي و قيمت بازار مشخص شود. نيروگاه حدي ممكن است تمام يا بخشي از ابراز آمادگي خود را توليد نمايد اما ساير نيروگاههايي كه منتخب هستند تمام پيشنهاد آمادگي خود را توليد خواهند كرد..4 2 تعيين قيمت تسويه بازار در اين شبيهسازي براي تعيين قيمت تسويه بازار در هر ساعت نيز از اين شيوه استفاده شدهاست كه با توجه به وضعيت مصرف در هر ساعت از سال رزرو شبكه براي هر ساعت محاسبه ميگردد و يك مقدار رزرو معيار براي سنجش رقابتي بودن بازار نيز در نظر گرفته ميشود. در صورتي كه رزرو در هر ساعت از مقدار معيار بيشتر باشد شبكه در آن شرايط رقابتي است و قيمت تسويه بازار در آن ساعت برابر AVC نيروگاه حدي است و در غير اين صورت اگر رزرو از مقدار معيار كمتر باشد بازار در آن ساعت غير رقابتي است و قيمت تسويه بازار برابر با قيمت سقف و براي بازار بدون سقف برابر VOLL خواهد بود. به اين ترتيب براي انجام اين مطالعه با توجه به كمترين مقدار AVC واحدها پذيرفته ميشوند. سپس بنا به شرايط رزرو شبكه اگر بازار در شرايط رقابتي قرار داشت قيمت AVC آخرين نيروگاه پذيرفته شده به عنوان نقطه تسويه بازار است و در غير اين صورت قيمت سقف براي بازار داراي سقف و قيمت VOLL براي بازار بدون سقف به عنوان پرداختي به نيروگاههاي پذيرفته شده در (UC) درنظرگرفته ميشود. قابل ذكر است كه در بازار با سقف قيمت با توجه به ميزان ابراز هر يك از نيروگاهها مبلغي تحت عنوان حق آمادگي نيز درنظرگرفته خواهد شد كه به سر جمع پرداختيهاي بازار افزوده ميشود..5 1 5.مطالعات عددي كل هزينه انرژي بازار در طول دوره مطالعه براي بررسي ميزان مبلغ پرداختي بايت انرژي در بازار برق ايران در دو شرايط با سقف قيمت و بدون سقف قيمت چند حالت درنظرگرفته شده است كه در جدول (1) ملاحظه ميگردد. در اين بررسي به ازاي مقدار رزروهاي مختلف (تعداد ساعات غيررقابتي بودن بازار) هزينه انرژي در هر دو مدل مقايسه شدهاست. هزينه در بازار با سقف (هزار ميليارد ريال) 130 جدول 1: هزينه بازار در هر مدل هزينه بازار بدون سقف (هزار ميليارد ريال) 67 تعداد ساعات غير رقابتي بودن بازار 0 400 1700 2500 3000 134 309 396 134 144 149 153 ادامه جدول 472 1: هزينه بازار در هر مدل در حالت اول فرض ميشود كه در تمام ساعات قيمت تسويه بازار برابر با AVC آخرين نيروگاه پذيرفته شده در UC باشد. همانطور كه ملاحظه 3 Unit Commitment 4
3000 1,450 330 ميشود طبيعتا در بازار بدون سقف قيمت كه حق آمادگي پرداخت نميشود هزينه انرژي كمتر از بازار داراي سقف است. در حالت دوم فرض ميشود كه مقدار رزرو معيار كه تعيين كننده رقابتي بودن يا نبودن بازار است برابر 5,3 باشد كه در بازه مورد بررسي حدود 400 ساعت از سال را شامل ميشود. در اين حالت هزينهها در هر دو بازار يكسان ميشود. در حالت سوم نيز مقدار رزرو معيار برابر 10 درصد فرض ميشود كه 1700 ساعت از سال مقدرا كه طبق جدول (1) در اين حالت مقدار هزينه در بازار بدون سقف حدود دو برابر بيشتر از بازار با سقف قيمت است. كه اين حالت در حدود 1760 ساعت از سال را شامل ميشود. بنابراين اگر در تعداد ساعات بيشتري از سال شاهد يك بازار غيررقابتي باشيم افزايش هزينه در بازار بدون سقف با سرعت بيشتري نسبت به ديگري رشد خواهد داشت. شكل 1: هزينه در بازار 5 2. متوسط قيمت تسويه بازار در اين بخش از مطالعه با توجه به نتايج حاصل از UC مقايسهاي بين قيمت تسويه بازارها صورت ميگيرد. متوسط نقطه تسويه بازار با سقف جدول 2: متوسط نقطه تسويه بازار با سقف متوسط نقطه تسويه بازار بدون سقف تعداد ساعات غير رقابتي بودن بازار اگر در بازار با سقف قيمت ميزان كل آمادگي پ رداختي به نيروگاهها بر جمع كل ابراز آمادگي آنها سرشكن شود عدد 183 ريال بر كيلوات ساعت را نشان ميدهد كه تقريبا برابر با نرخ پايه آمادگي است كه در ابتدا ذكر گرديد. از سويي ديگر چون تمام آمادگي ابراز شده به مرحله توليد نرسيدهاست ميتوان براي محاسبه قيمت تمام شده انرژي مبلغ پرداختي بابت آمادگي را بر مقدار كل توليد شبكه سرشكن نمود كه در اين صورت عدد 236 ريال بر كيلووات ساعت را بدست ميآيد كه مقدار هزينهاي است كه بابت توليد هر كيلووات ساعت انرژي بر بازار تحميل شدهاست. بنابراين قيمت تمام شده در هر دو حالت به شرح زير خواهد بود: نقطه تسويه بازار با سقف بعد از سرشكن كردن آمادگي بر توليد جدول 3: قيمت تمام شده انرژي توليدي نقطه تسويه بازار با سقف 508 نقطه تسويه بازاربدون سقف تعداد ساعات غير رقابتي بودن بازار 0 400 630 1700 2500 3000 445 520 935 1,201 1,450 280 283 306 318 330 516 520 542 554 566 تعداد ساعت بنابراين با توجه به شرايط حال حاضر بازار برق ايران ملاحظه ميشود هنگاميكه بازار در تعداد ساعات بيشتري از شرايط رقابتي خارج ميشود اختلاف قيمتها بين دو بازار افزايش چشمگيري دارد. طبق جدول (3) در صورتي كه تعداد ساعات غير رقابتي بودن بازار در طول يك سال كمتر از 630 ساعت باشد آنگاه قيمت تمام شده در بازار فعلي (ستون سوم) بيشتر از بازار بدون سقف قيمت خواهد بود. طبق همين جدول وقتي تعداد ساعات غير رقابتي بودن افزايش يابد ملاحظه ميشود كه هزينه و قيمت در بازار بدون سقف قيمت به سرعت افزايش مييابد. $500 $450 $400 $350 $300 $250 $200 $150 $100 $50 $0 0 400 1700 2500 3000 هزينه بازار بدون سقف هزينه در بازار با سقف هزينه انرژي _هزار ميليلرد ريال 0 400 1700 2500 445 935 1,201 280 306 318 5
$1,600 $1,400 $1,200 $1,000 $800 $600 $400 $200 $0 ساعت 0 400 630 1700 2500 3000 نقطه تسويه بازاربدون سقف هزينه انرژي _هزار ميليلرد ريال شكل : 2 قيمت تمام شده با سرشكن كردن آمادگي بر توليد 6.نتيجهگيري در اين مقاله به بررسي اثر بهاي آمادگي بر روي هزينه هاي بازار برق در طول يك بازه زماني 8760 ساعته پرداخته شد. نتايج بدست آمده از مطالعات عددي نشان دهنده اين موضوع است كه بحث هزينه در بازار برق ارتباط تنگاتنگي با مسي له ذخيره بهره برداري شبكه دارد. چرا كه مقدار رزرو شبكه تعيين كننده شرايط رقابت در بازار برق است. و طبق قوانين ذاني بازار در صورتي كه تقاضا رشد و بعبارتي رزرو كاهش يابد با افزايش قيمتها مواجه خواهيم شد. بنابراين در صورتي كه بتوان شرايط بازار را به سمت يك بازار رقابتي سوق داد ميتوان با داشتن يك بازار بدون سقف قيمت شاهد كاهش هزينههاي بازار برق بود. بنابراين هرچه بازار از شرايط رقابتي دور شود داشتن سقف قيمت و پرداخت بهاي آمادگي گزينه مناسبتري براي كاهش هزينههاي بازار برق خواهد بود. هرچند شايد بتوان در شرايط حال حاضر با اقداماتي در بخش مديريت مصرف و تقاضاي برق و بهبود وضعيت رزرو شبكه و يا تغيير معيار 300 ساعت توليد براي پرداخت بهاي آمادگي موجب كاهش هزينهها شد. منابع [1] آييننامه تعيين شرايط و روش خريد خدمات انتقال در شبكه برق كشور دبيرخانه هيي ت تنظيم بازار برق 1385. [2] كميتهاي پايهاي صورتحساب توليد شركت مديريت شبكه برق ايران 1392. [3] رويه اجراي بازار روزفروش در نقطه مرجع صورتجلسه 166 هيي ت تنظيم بازار برق ايران 1389. 6