ه ب ۵۹ رحمانينيا همکاران: تا ثير فاکترهاي محيطي بر شکل منحني در... (۵۹ ۶۸) مجله علم دامي ايران دره ۴۰ شماره ۱۳۸۸ ۲ تاثير فاکترهاي محيطي بر شکل منحني در تدههاي گاميش ايراني ٢ جاد رحماني نيا * حميدرضا ميرزايي هماين فرهنگفر ٥ ٤ ناصر امام جمعه محمد باقر صياد نژاد ۱ دانش ا مخته کارشناسي ارشد ژنتيك اصلاح دام دانشگاه زابل ۲ استاديار دانشگاه زابل ۳ استاديار دانشگاه بيرجند ۴ استاد دانشگاه تهران پرديس ابريحان ۵ کارشناس ارشد مركز اصلاح دام بهبد شير كرج (تاريخ دريافت: ۸۷/۶/۳۱ تاريخ تصيب: ۸۸/۵/۱۷) چکيده هدف از اين تحقيق بررسي اثر برخي فاکترهاي محيطي بر پارامترها منحني در تدههاي گاميش ايران بد. در اين تحقيق از ٥٢٢٢ داده رزا زمن day) (Test مربط به تليد در زايشه يا متفات استفاده شد. مرد مطالعه در اين بررسي تليد در ابتداي (a) شيب منحني تا رسيدن به اج (b) شيب منحني پس از اج (c) زمان رسيدن به اج Time) (Peak مقدار تليد در اج Yield) (Peak تدام (Persistency) بدند. ميانگين تليد شير (Milk2x) پارامترهاي c b a زمان رسيدن به اج تليد شير در اج تدام ترتيب ٢٤٠/٨ كيلگرم /٢ ٠/٢ ٠/٦ ٨/٦ هفته / كيلگرم ٢/٨ برا رد شد. اثر بر کليه پارامترها c زمان رسيدن به اج تدام مرد بررسي معنيداري بد (٠/٠ >P). اثر بر تليد شير پارامترهاي a معنيدار بد.(P<٠/٠) اثر دره بر تليد شير پارامترهاي c a تليد در اج (٠/٠>P) پارامتر b تدام (٠/٠٥>P) معنيدار بد لي بر زمان رسيدن به اج اثر معنيداري نشان نداد (٠/٠٥<P). فقط بر خصصيت تدام پارامترهاي (٠/٠>P) c (٠/٠٥>P) b اثر معنيداري را نشان داد. اژههاي يدي: منحني گاميش عامل محيطي. مقدمه يک گام مهم براي رسيدن به خدکفايي در هر کشر شناسايي ظرفيته يا تليدي دامهاي داخلي بمي است. تطابقپذيري بالاي تدهه يا بمي دام ايران نسبت به شرايطي همچن تغييرات بالاي درجه حرارت رطبت نامن ظم بدن بارندگي شيع بيماريه يا متن ع مديريت ضعيف کيفيت پاي ين منابعغذايي سبب ميشد که اين تدهها به عنان يک منبع مهم تليد شير گشت نقش م ثر بسزايي در تا مين ماد پرتي يني ايفا کنند.(Naderfard, 1997) گاميش با قدمتي حدد ٥٠٠٠ هم اکنن يکي از مهم ترين دامه يا اهلي تليدکننده شير فرا ردهه يا لبني در اکثر کشرهاي قاره ا سيا ميباشد. کل جمعيت اين حيان در ايران تا ٨٢ معادل ٢ هزار را س بده است پراكنش ا نها در ايران بيشتر در شمال شمالغرب (٨٠ درصد جمعيت) جنب (٢٠ درصد جمعيت) ميباشد. گاميشهاي ايران به زير جمعيت ا ذري (٧٠ درصد) خزستاني (٢٢ درصد) مازندراني (٨ درصد) تقسيم شدهاند كه از لحاظ شکل ظاهري عملکرد تليدي با هم متفات ميباشند (2005.(Borghese, هدف E-mail: Javad_Rahmaninia@yahoo.com * نيسنده مسي ل: جاد رحمانينيا تلفن: ۱۰۱۹۵۲۱ ۰۹۱۵
ه ب مجله علم دامي ايران دره ۴۰ شماره ۱۳۸۸ ۲ ۶۰ اصلي از پررش گاميش در ايران سپس شير تليد تا مين گشت ميباشد (1997.(Naderfard, سيستم پررش اين حيان در ايران در درصد مارد بر پايه ه يا کچک با تعداد ٥ دام ميباشد. صاحبان ه يا کچک ا نها را مطابق با شرايط محيطي مجد يع ين با استفاده از مراتع کاه کلش بتهها درختچهها علفه چمنزارها تغذيه ميکنند. اغلب اين دامها از طريق چرا در کنار منابع ا بي (مانند نهرها ردخانهها تالابها ا بگيرها) يا بسيله پست مرکب ات تفاله ضايعات نيشکر تغذيه ميشند 2005).(Borghese, منحني بهصرت تغييرات تليد شير در طل دره تعريف ميشد Shahrbabak, (Moradi (2001. شکل استاندارد منحني در پستانداران با زياد شدن نيازمنديه يا اج خد برسد. در نيازمنديه يا جايگزيني نزاد حيان افزده ميشد تا به ا ن هنگام ديگر مادر نميتاند نزادش را بطر کامل برا رده کند متعاقب ا ماد غذايي جامد بهج يا شير در حين از شيرگيري رخ ميدهد Gallego, (Landete-Castillejos &.2000) منحني تحت تا ثير د مکانيسم فيزيلژيک به هم پيسته يعني رشد سللي مرگ ا نها ميباشد (2004 al.,.(val-arreola et افزايش در تليد شير در ااي ل را ميتان به افزايش در ميزان تر شح هر سلل نسبت داد که بطر تخ صصي با افزايش جريان شير از سرتاسر غد ه پستان مرتبط است. از سيي ديگر کاهش در تر شح شير بعد از اج تليد را ميتان به ع لت مرگ سلله يا تر شحي نيز تغييرات هرمني مرتبط دانست. اين منحني نشان دهنده کارا يي بيلژيکي يک حيان براي سيلهاي انتخاب مديريت تغذيه ميباشد. امرزه ا طلاعات پارامترهاي منحني را ميتان براي انجامتصميمات مديريتي ا رد. دست لذا هدف از اين بررسي مطالعه تا ثير عامل دره بر پارامترها منحني است. در تدههاي گاميش ايران بدندكه نژاد دام ٨٤ تا ٧ ه يا در طي تس ط مرکز اصلاح جمع ٧٤ از ا ري گرديده بدند. مرد مطالعه شامل تليد در ابتداي (a) شيب منحني تا رسيدن به اج (b) شيب منحني پس از اج (c) زمان رسيدن به اج ميزان تليد در اج تدام بدند. جدل تصيف ا ماري تليد شير اجزاي منحني تليد شير Kg) در طل دره ) تليد در ابتداي (Kg) شيب منحني تا رسيدن به اج شيب منحني پس از اج زمان رسيدن به اج(هفته) ميزان تليد در اج( Kg ) تدام تابع مرد استفاده در تدههاي گاميش ايران تعداد ٨٦٥ حداقل ٦٧ حداكثر ٥٤٦٤ ميانگين ٢٤٠/٨ انحراف استاندارد ٧٥٨/ / ٠/٥ ٠/ /٧ / ٠/٨ ٨/٦ ٠/٦ ٠/٢ /٢ / ٢/٨ ٥٥/٠٤ ٢/٥ ٠/٧ /٧ /٧ ٦/٨ /٠٠ ٠/٠٠٠٢ ٠/٠٠٧ ٠/٠٠٦ /٤ ٠/٠٥٦ ٨٦٥ ٨٦٥ ٨٦٥ ٨٦٥ ٨٦٥ ٨٦٥ دانش چگنگي تزيع کل تليد در طي دره نيازمند شناخت رابطه بين تليد زمان همان منحني است. عمم ا هدف از يا در حقيقت بررسي منحني پيشبيني ميزان تليد در هر رز هفته يا ماه با حداقل اشتباه در حضر عامل محيطي است. تابع بسياري براي تصيف ش منحني پيشنهاد شده است كه از ا ن جمله ميتان به تابع پيشنهادي تسط al. (1927) Gaines (1923) Brody et Dhanoa (1987) Cobby & LeDu Wilmink تابع (1984) Ferrell & Jenkins (1967) Wood (1981) تابع (1987) Grossman (1988) Koops & اشاره نمد. تن ع زياد در معادلات منحني در تحقيقات مختلف به دليل جستج براي يافتن تابعي مناسب براي تجزيه تحليل هرچه بهتر ا ماري دادهها ميباشد al., (Batra et ٥٢٢٢ ماد رشها دادهها دادههاي مرد استفاده در اين تحقيق شامل داده رزا زمن مربط به تليد شير در زايشه يا متفات.1987; Blanco et al., 2000; Tozer & Huffaker, 1999) براي حل برخي از اين تابع نياز به استفاده از رش رگرسين غير خطي است كه به ع لت زياد بدن تعداد پارامترها دادهه يا مرد نياز براي برا رد پارامترها از نظر محاسباتي پيچيده ميباشند.
به( ه ب ۶۱ رحمانينيا همکاران: تا ثير فاکترهاي محيطي بر شکل منحني در... تابع گاماي د در بين تابع اراي ه شده براي تصيف شکل منحني تابع د يکي از تابع کاربردي ميباشد. اين تابع داراي حداقل تعداد پارامتر بده تفسير بيلژيکي معنيدار قابل قبلي داشته داراي عمميت زيادي است (Pollott & Gootwine, 2000; Rekik et al., 2003; Tekerli et al., 2000, Val-Arreola et al., 2004;.Varona et al., 1998) شکل عممي اين تابع عبارتست از: y = at b e ct ( که: : t زمان (در اينجا هفته) (Kg) تليد شير در ابتداي : a : b شيب منحني در مرحله افزايش (شيب صعدي) : c شيب منحني در مرحله کاهش (شيب نزلي) چن براي رگرسين غيرخطي ممكن است كه حصل ه مگرايي (Convergence) ممكن نباشد لذا معادلات از طريق تبديل لگاريتمي در فرم خطي اراي ه شده سپس با ريه رگرسين تابعيت براي.(Ruiz et al., 2000) است با: (٢ دادهها محاسبه ميشد بدين ترتيب تابع گاما در فرم لگاريتم طبيعي برابر که در ا ن ln y = ln a + blnt ct همان y تليد شير رزانه در زمان ساير پارامترها مطابق تعريف قبل ميباشد. در اين تابع زمان رسيدن به اج تليد به صرت بيان ميشد. تدام نيز از رابطه مقابل محاسبه ميشد. t ام b c S = ( b +1) lnc ( همچنين ميزان تليد در اج در تابع د از رابطه مقابل محاسبه ميشد. y a b c b b max = ( ) exp (٤ از تابع شماره 1 2 آن در بررسيه يا مختلفي استفاده شده است ;1985 al., (Ferris et Grossman & Koops, 1987; Kaygisiz, 1999b; Osorio-Arce & Segura-Correa, 2005; Rekik et al., 2000) al.,.2003; Shanks et al., 1981; Tekerli et با تجه به فرمل 4 انتظار اين است كه تليد اج درحيانات داراي افزايش تليد زياد تدام بزرگتر) (b بيشتر c) كچكتر) بالاتر باشد 1985) al.,.(ferris et در اين تابع منحني مثبت منحنيهايي با b c منفي c داراي طبيعي عنان منحنيه يا b غيرطبيعي در نظر گرفته ميشند (2000 al., (Tekerli et زيرا در ماردي که c کمتر از صفر است تدام قابل محاسبه نيست در b که زماني کمتر از صفر است تابع اج تليد ندارد (Fernández et al., 2002; Osorio-Arce & Segura-.Correa, 2005) همچنين درتابع د در زمان صفر (٠=t) تليد صفر (٠=y) است كه اين امر را ميتان با تليد ا غز در رزهاي ال كه اقتصادي نيست تجيه نمد. تجزيه اريانس تجزيه تحليل ا ماري تجزيه اريانس به كمك ريه مدل خ طي عممي (GLM) در برنامه نرمافزاري SAS تسط مجمع ΙΙΙ مربع ات نع حضر بقيه عامل) پارامترهاي منحني د يل ل سنجش حضر يک عامل در به منظر بررسي استفاده از رش حداقل ميانگين عامل م ثر بر مرتبط با ا ن انجام شد. با مربع ات چگنگي تا ثير عامل محيطي بر هر پارامتر برا رد شد (جدل ٢ ). براي بررسي همزمان اثرات زايش زايش دره بر هرکدام از پارامترها يا منحني از مدل شماره ٥ استفاده شد: i l j k ijkl (٥ که در ا ن: Y ijkl = Herd + Year + Lactation + Season + bage + e = هرکدام از پارامترها يا Y ijkl (i = 1 743) امين i اثر = Herd i (j = 1 13) امين زايش j اثر = Year j منحني (k = ٤) امين زايش k اثر = Season k (k = ٤) امين زايش k اثر = Season k (l = ٠) امين دره l اثر = Lactation l = Age اثر (ماه) به عنان متغير كمكي = e ijkl عامل باقيمانده ميباشند.
مجله علم دامي ايران دره ۴۰ شماره ۱۳۸۸ ۲ ۶۲ مقدار F ٢٤/٦ ٦/٧٨ ٤/٠ ٨/٨ / ٦/٥ ٨/٦٨ ٢/٧ ٦/٦ /٠ ٢/٦٧ ٥/ /٦٧ /٧٥ * ٢/٢٥ /٧ ٨/٦٨ ٦/٥٥ /٠ ٥/٨٨ ٢/٧ /٨ ٢٧/٧٥ ٢/٧ /٤٢ /٤٧ ٢/٠٥ /٠٢ ٢/٤٤ / ٤/٢ ٥/٨٠ ٨/٠٠ /٤ /٢٨ جدل ٢ تجزيه اريانس عامل مثر بر صفات منحني ميانگين مربعات درجه ا زادي منابع تغيير صفت يا خصصيت منحني ٨٥٢٤٢ ٧٤٢ ٢٦٥٥٥ ٦٤٧٨٧٥ ٢٤٤٤ دره ٧٥٤٥ تليد شير ٥٨٢٠ ٧٦ ٨٦٤ = ٢٤٠/٨٦٢ ميانگين تليد شير ٦٠/٤ ٧٤٢ ٨٠/٤٤ ٢٦/٤٤٨ ٦/٢٥ دره /٤ تليد در ابتداي (a) /٢٦ ٧٦ ٨٦٤ = ٨/٦ ميانگين تليد در ابتداي ٠/٤٧٨ ٧٤٢ ٠/٥٤ ٠/٢ ٠/٤ دره ٠/٤٠ شيب منحني تا رسيدن به اج (b) ٠/٧ ٧٦ ٨٦٤ = ٠/٥٦ ميانگين شيب منحني تا رسيدن به اج ٠/٠٥٨ ٧٤٢ ٠/٦ ٠/٢٥ ٠/٠٧ دره ٠/٠٤ شيب منحني پس از اج (c) ٠/٠٦ ٧٦ ٨٦٤ = ٠/٨٨ ميانگين شيب منحني پس از اج ٦/٥ ٧٤٢ ٢/٧٦ ٦٧/٢ ٦/٧٥٦ دره /٤٨ زمان رسيدن به اج ٢/٤ ٧٦ ٨٦٤ = / ميانگين زمان رسيدن به اج ٦٢/٤٥٥ ٧٤٢ ٨/٦٦٨ /٢٨٥ /٢٧ دره /٥٤٧ مقدار تليد در اج /٢٠٨ ٧٦ ٨٦٤ = /٢٦ ميانگين مقدار تليد در اج /٤٢٧ ٧٤٢ ٦/٦٢٠ ٥/٢ ٠/٥٥ دره /٧٥ تدام ٠/٤ ٧٦ ٨٦٤ = ٢/٧٨٧ ميانگين تدام
۶۳ رحمانينيا همکاران: تا ثير فاکترهاي محيطي بر شکل منحني در... جدل برا ردهاي حداقل مربعات براي دره سطح تليد در ابتداي (Kg)(a) شيب منحني تا رسيدن به اج (b) شيب منحني پس از اج (c) زمان رسيدن به اج (هفته) مقدار تليد در اج (Kg) تدام /٠ / / ٠/٥ ٠/٠ ٤/٤ زايش ٧ ٢/٢٨ /٤ ٢/٢٨ ٠/٢٨ ٠/٤ ٢/٠٧ ٧٢ ٢/٥٦ ٨/٤ ٢/٥٧ ٠/ ٠/٤٧ ٨/٧ ٧ ٢/٦٨ ٨/٨٥ /٠ ٠/٥٦ ٨/٧ ٧٤ ٢/٥ ٨/٦ /٠٤ ٠/٢٥ ٠/٦٨ ٨/٥٥ ٧٥ ٢/٥٤ ٨/٨٥ ٢/٦٧ ٠/٢٢ ٠/٥٦ /٠ ٧٦ ٢/٦٧ ٧/ ٢/٦٤ ٠/ ٠/٥ ٧/٨٧ ٧٧ ٢/٦ ٨/٦ ٢/٦٤ ٠/٥٢ ٨/٤٦ ٧٨ ٢/٧٠ ٨/٠ ٢/٨٧ ٠/ ٠/٥٢ ٨/٨ ٧ ٢/٦ ٨/ ٢/٢ ٠/٥٦ ٨/٥ ٨٠ ٢/٨٥ ٨/٥ /٢٤ ٠/ ٠/٥٦ ٧/٦ ٨ ٢/٨ ٨/٥ /٥٥ ٠/٧ ٠/٥٤ ٧/٦٤ ٨٢ ٢/٠ ٨/٨٥ /٢٢ ٠/٦ ٠/٤٦ ٨/٤٢ ٨ ٢/٨ ٨/٨٨ / ٠/٧ ٠/٨ ٨/٦ ٨٤ ٢/٧٤ ٨/٨٤ ٢/٧ ٠/ ٠/٤٧ ٨/٨ زايش بهار ٢/٨ ٨/٨ /٢٢ ٠/٨ ٠/٥ تابستان ٨/٥٤ ٢/٦٦ ٨/٨٨ ٢/٨ ٠/٤ /٢٠ پاييز ٢/٥٦ ٨/٧٤ ٢/٧٤ ٠/٢٢ ٠/٥٠ زمستان /٥٠ ٢/٧ ٨/٢٦ /٧ ٠/٢ ٠/٥٥ ٨/٢ دره ٢/٦٨ ٨/٧ ٢/٢ ٠/٥٠ ٨/٨ ٢ ٢/٧٤ ٨/٧٧ /٠٢ ٠/٥ ٨/٢ ٢/٧ ٨/ ٢/٢ ٠/ ٠/٤ /٠٨ ٤ ٢/٧٢ ٨/٨ ٢/٦ ٠/٥٠ /٥ ٥ ٢/٧٠ ٨/٨٨ ٢/٨ ٠/٤٨ /٧ ٦ ٢/٧ ٨/٨ ٢/ ٠/ ٠/٤٨ / ٧ ٢/٦ ٨/٨ ٢/٠ ٠/٤٨ /٢٦ ٨ ٢/٦٢ ٨/٨ ٢/٨٠ ٠/٢ ٠/٥٠ /٢ ٢/٦٧ ٨/ ٢/٨٤ ٠/ ٠/٤٥ /٤ ٠ نتايج بحث ميانگين تليد شير پارامترهاي c b a زمان رسيدن به اج ميزان تليد شير در اج تدام ٢٤٠/٨ گاميشه يا در ايران بهترتيب (كيلگرم) /٢ ٠/٢ ٠/٦ ٨/٦ (هفته) / (كيلگرم) ٢/٨ برا رد شد. تليد شير در ابتداي در گاميشه يا بيشتر از گاميشه يا ايران استفاده شده در بررسي Kaygisiz تا رسيدن به اج در مقايسه با تحقيق (1999a) Kaygisiz کمتر لي از مقادير بدست ا مده در بررسي & Harding (1998) Rasali بسيار بيشتر بد. شيب نزلي بيشتري نيز در گاميشه يا ايران نسبت به هر د تحقيق ذکر شده مشاهده شد. با تجه به مقادير بدست ا مده تدام در گاميشه يايا ران بسيار کمتر از گاميشه يا منطقه Afyon در ترکيه بد (1999a.(Kaygisiz, ميزان پارامترهاي منحني بدست ا مده تفات زيادي با (1981) Schneeberger بد. شيب منحني مقادير اراي ه شده در تحقيقات (1998) Harding & Rasali (1999a)
مجله علم دامي ايران دره ۴۰ شماره ۱۳۸۸ ۲ ۶۴ (1998) Rodriguez et al. (1981) Shanks et al. (1999b) Kaygisiz که به ري گنهه يا ديگر بيژه گاها انجام شده بد داشت که دليل عمده اين اختلاف را ميتان به تفات بين گنهها نسبت داد al., (Blanco et 2000; Kaygisiz, 1999b; Rodriguez et al., 1998;.Schneeberger, 1981; Shanks et al., 1981) اثر عامل مختلف بر پارامترها منحني زايش مختلف اثر بر کليه پارامترها مرد بررسي ي( ع ين تليد شير پارامترهاي c b a زمان رسيدن به اج.(P<٠/٠) تليد در اج تدام ) معنيدار (1994) Mourad & Metry با بررسي گاميشه يا مصري بد بيان داشتند که زايش بر تليد تدام اثر معنيداري دارد. al. (1998) Chhikara et اثر زايش گاميشه يا را بر اج تليد رز رسيدن به اج (Murrah) مرا در را معنيدار گزارش نمدند. نتايج (1998) Harding & Rasali نشان داد كه اثر دادهبرداري بر سه فاکتر (P<٠/٠٥) a c b (٠/٠>P) در ا ميخته مرا گاميشه يا است. (1999a) Kaygisiz نيز در گاميشه يا تپهاي معنيدار بمي استان ا فين در ترکيه اثر زايش را بر تليد در اج (٠/٠>P) بر (٠/٠٥ a >P) معنيدار بدست ا رد. بهطر زايش منبع تغييراتي است که تصيف ا ن مقداري فاکترهاي سخت است لي محيطي اثرات ا ن از مديريت (همانند تغيير در منابع تغذيه در هاي مختلف) اثر متقابل (Interaction) بين ا نها ناشي ميشد.(Osorio-Arce & Segura-Correa, 2005) با تجه به نتايج بدست ا مده ميتان گفت که اثر به دليل تغيير در منابع تغذيه ميزان بارندگي تغيير شرايط اقليمي در هاي مختلف بر پارامترهاي منحني معنيدار است. زايش اثر بر تليد شير پارامترهاي c a زمان رسيدن به اج تدام معنيدار بد (٠/٠>P) يل ا ن بر پارامتر b تليد در اج اثر معنيدار نبد. (1994) Mourad & Metry با بررسي گاميشه يا مصري اثر اثر زايش را بر تليد معنيدار دانستند. al. (1998) Chhikara et اج تليد رز رسيدن به اج را بطر معنيداري تحت تا ثير زايش در گاميش مرا دانستند. گاميشهايي ا نهايي ا نها بيان داشتند که تليد در اج در که در زمستان زايش داشتهاند از بيشتر که در تابستان زايش داشتهاند بده است. (1999a) Kaygisiz اثر زايش را بر پارامتر a تدام تليد در اج در گاميشه يا منطقه بمي ا فين معنيدار دانست ٠/٠٥).(P< (2001) Akpa et al. با بررسي بزهاي سکتي قرمز دريافتند که اثر بر پارامترهاي a c معنيدار است (٠/٠٥>P). اثر زايش برگاميشها را ميتان به ع لت حس اسيت بيشتر ا نها نسبت به گرما تغييرات دما رطبت استرس گرمايي دانست. با زياد شدن دماي ها ميزان مصرف ا ب هم افزايش مييابد اگر مصرف ماد غذايي تحت تاثير قرار گيرد تليد شير هم کاهش خاهد يافت به همين علت بايد مديريت متفاتي را در فصل مختلف اعمال کرد. همچنين تا ثير زايش بر منحني را ميتان مرتبط با تفات کيفيت خراک ميزان در دسترس بدن ا ن در فصل مختلف دانست. al. Tekerli et (2000) خاطر نشان کرده است که زمان اج تليد تحت تا ثير زايش دره تليد ميباشد. حياناتي که در زمستان زايش دارند نسبت به ا نهايي که در تابستان زايش دارند داراي تدام کمتر تليد در اج بيشتري ميباشند که ممکن است به دليل تفات در امر تغذيه يا تفات در طل دره رشنايي باشد. Osorio- (2005) Segura-Correa & Arce گزارش کردند که د اثر زايش بر تدام بدن علفه مرتبط دانسته است. را به رشد دسترس با تجه به جدل مشاهده مي شد كه در گاميش هاي ايران هم بيشترين ميزان تليد در اج در زمستان كمترين ا ن در تابستان رخ مي دهد كه علت ا ن محدديت منابع غذايي استرس گرمايي ميباشد. اثر معنيدار زايش بر منحني مختلف براي ضررت زايش نتايج ميتان سيستمه يا را برنامهريزيه يا نمايان ميکند. فصل مختلف زايش طراحي اجرا کرد. اثر بر (يع ين کليه مديريتي با تجه به مديريتي متفاتي را مطابق با پارامترها تليد شير پارامترهاي b a منحني c زمان
۶۵ رحمانينيا همکاران: تا ثير فاکترهاي محيطي بر شکل منحني در... رسيدن به اج ميزان تليد در اج تدام معنيدار بد (٠/٠>P). (1994) Mourad & Metry اثر را بر تليد تدام در گاميشه يا مصر معنيدار گزارش کردند. al. (2001) Akpa et اثر را بر پارامترهاي a c در بزهاي سکتي قرمز معنيدار (٠/٠٥>P) دانستند. اين اثر راميتان به عامل مديريتي نع تغذيه منطقه ا ب هايي که در ا نجا نگهداري مي شد نسبت داد. دره اثر دره بر تليد شير پارامتر a خصصيت تليد در اج زمان رسيدن به اج معنيدار بد (٠/٠>P). دره بر پارامترهاي b c تدام اثر معنيداري نشان نداد (٠/٠٥>P). (1998) Harding & Rasali گاميشه يا تپهاي ا ميختهه يا بيان داشتند كه در ا نها با مرا در نپال بيشترين اثر بر پارامتر a ابتدا مربط به ژنتيپ سپس دره است. کردند که در گاميشه يا معنيداري (1998) Chhikara et al. دره مرا گزارش اثر بر تليد در اج داشت که با افزايش دره اين مقدار بيشتر گرديد. كه اثر دره بر شرع اج تليد شير را ميتان بهخاطر رشد ناکامل بدني در دره ال دانست ابتدا نيازهاي نگهداري رشد را فراهم ميکنند سپس نيازهاي تليد شير را برطرف ميکنند. فقط بر خصصيت تدام پارامترهاي (٠/٠>P) c (٠/٠٥>P) b اثر معنيداري را نشان داد. اين عامل بر ساير عامل پارامترهاي منحني اثر معنيداري را نشان نداد. ضريب رگرسين براي متغير كمكي در پارامتر b ٠/٠٠٠٢±٠/٠٠٠٧٢ پارامتر ٠/٠٠٠±٠/٠٠٠٠٨ ٠/٠٠٧±٠/٠٠٠٤٥ c ضرايب بيشترين تدام بدست ا مد. خصصيت در سنين زايش تدام با تجه به بيشتر مشاهده ميشد که مخالف با تحقيقات al. Varona et (1998) در گاهاي اسپانيا al. (2000) Tekerli et در گاهاي هلشتاين تركيه بد. با جد اينکه دره تا حددي اثر سن را ميپشاند لي بررسي اين اثر به تنهايي کافي نميباشد. معنيدار بدن سن با جد در نظر گرفتن دره نشانگر همين مهم ميباشد. ع تل معنيدار شدن سن در اين حالت ميتاند تنع سنه يا زايش در داخل درهه يا باشد. مقايسه ميانگين مختلف منحني در فصل مختلف ميانگين حداقل مربع ات تليد شير در د م (تابستان) از کليه فصل بيشتر بد تفات ا ن با س م بسيار معنيدار بد. al. (2000) Tekerli et بيشترين ميزان تليد را در گاهايي گزارش نمدند كه در پاي يز زمستان زايش كردهاند. مقايسه اثر فصل مختلف بر پارامتر a نشان ميدهد که ميانگين حداقل مربع ات a در چهارم از همه فصل بيشتر بده است تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده a در فصل ا ل د م بسيار معنيدار بده است. علت اين امر را ميتان بارندگي زيادتر جد علفه بيشتر دانست. در مرد ميانگين حداقل مربع ات b مقايسه اثر فصل مختلف نشان ميدهد که در د م اين ميزان از همه فصل بيشتر بده لي تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده b در فصل ديگر معنيدار نبده است. همچنين مقايسات ميانگين حداقل مربع ات c نشان ميدهد که اين مقدار در چهارم از همه فصل بيشتر بده تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده c در کليه فصل بسيار معنيدار بده است كه با نتايج & Segura-Correa (2005) Osorio-Arce مبني بر اينكه c براي گاهايي كه در فصل مرطب زايش كردهاند نسبت به ا نهايي كه در فصل خشک زايش كردهاند کمتر است مخالف ميباشد. مقايسه اثر فصل مختلف بر زمان رسيدن به اج نشان ميدهد که ميانگين حداقل مربع ات زمان رسيدن به اج در د م از همه فصل بيشتر بده تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده زمان رسيدن به اج در تمام فصل بسيار معنيدار بده است. مقايسات ميانگين حداقل مربع ات ميزان تليد در اج نشان ميدهد که اين مقدار در د م از همه فصل بيشتر بده لي تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده ميزان تليد در اج در هيچکدام از فصل معنيدار نبده است كه با نتايج al. Tekerli et al. (1998) Chhikara et
مجله علم دامي ايران دره ۴۰ شماره ۱۳۸۸ ۲ ۶۶ (2000) al. (2003) Rekik et مخالف است. بررسي ميانگين حداقل مربع ات تدام نشان داد كه تدام در د م از همه فصل بيشتر بده تفات ا ن با ميا گين ن تصحيح شده تدام در تمام فصل بسيار معنيدار بده است. اين نتيجه با نتايج al. (2000) Tekerli et مافق يل al. (2004) Macciotta et ميباشد. مغاير با بررسي مقايسه ميانگين مختلف منحني در درهه يا مختلف مقايسه اثر درهه يا مختلف بر ميزان تليد شير نشان ميدهد که ميانگين حداقل مرب عات تليد شير در دره ال از همه درهه يا در دره هفتم از همه درهه يا كمتر بيشتر بده است. تفات ميانگين تصحيح شده تليد شير در دره ال با ميانگين تصحيح شده ا ن در درهه يا نهم دهم معنيدار نبد لي با ساير درهها اختلاف بسيار معنيداري نشان داد. بررسيهاي (1981) Shanks et al. اين نتيجه با Tekerli et al. (2003) Atashi (2000) مطابقت دارد. ميانگين حداقل مربعات همه درهه يا (2004) Macciotta et al. a كمتر بده در دره لي ميانگين تصحيح شده a در هيچيك از درهه يا معنيدار نبد. اين امر با نتايج ال از تفات ا ن با (1981) Shanks et al. (2003) Atashi (2002) Fernández et al. (2005) Segura-Correa & Osorio-Arce مافق است. ميانگين حداقل مربعات b در دره ال از همه دره هاي بيشتر در دره دهم از همه درهه يا ميانگين تصحيح شده b معنيدار شناخته نشد. كمتر است لي تفات ا ن با در هيچکدام از دره هاي اين نتايج با نتايج Segura-Correa & Osorio- (2004) Macciotta et al. (2005) Arce مغايرت دارد. همچنين مقايسات بين ميانگين حداقل مربعات براي درهه يا c مختلف نشان ميدهد که ميانگين حداقل مربعات c در دره نهم از همه درهه يا بيشتر بده لي شده c در هيچکدام از درهه شياي تفات ا ن با ميانگين تصحيح ردهي معنيدار نبد. ميانگين حداقل مربعات زمان رسيدن به اج در دره ا ل از همه درهه يا بيشتر بده تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده زمان رسيدن به اج در درههاي (P<٠/٠٥) د م معنيدار بده است. al. (1981) Shanks et (٠/٠>P) چهارم ششم با نتيجه اين (2003) Atashi مافق است. بررسي در مرد ميانگين حداقل مربعات ميزان تليد در اج مقايسه اثر درهه يا مختلف نشان ميدهد که اين ميانگين در دره ال از همه کمتر است در دره پنجم به اج خد ميرسد تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده ميزان تليد در اج در همه درهه يا معنيدار بده است. اين نتيجه مطابق با بررسي Tekerli (1998) Chhikara et al. (1981) Shanks et al. al. (2000) et al. (2004) Macciotta et است. ميانگين حداقل مربعات تدام در دره س م از همه دره هاي بيشتر بده تفات ا ن با ميانگين تصحيح شده تدام در هيچکدام از دره هاي معنيدار نبده است. اين نتيجه مغاير با نتايج حاصله از سي اکثر محققان از جمله (2000) Tekerli et al. (1981) Shanks et al. al. (2004) Macciotta et است. با تجه به اثر عامل مختلف بر پارامترهاي منحني ميبايست به منظر انتخاب اثر اين عامل تصحيح شد تا مقادير بدست ا مده بطر قابل قبلي با هم مقايسه شند. با تجه به مقايسات ميانگين بيشترين زمان براي رسيدن به اج در ال مشاهده شد لي برخلاف نتايج محققان که تدام را در الين دره بيشتر از ساير درهها گزارش نمدهاند تدام در دره سم از همه بيشتر بد. هرچند تفات معنيداري بين تدام با ساير درههاي مشاهده نشد لي شايد كمبد مشاهدات (داده) علت بيشتر بدن تدام در اين دره بده است. از مركز اصلاح نژاد سپاسگزاري دام بهبد شير كرج براي در اختيار قرار دادن اطلاعات تشكر قدرداني ميگردد.
۶۷ رحمانينيا همکاران: تا ثير فاکترهاي محيطي بر شکل منحني در... REFERENCES 1. Akpa, G. N., Asiribo, E. O., Oni, O. O. & Alawa, J. P. (2001). The influence of non-genetic factors on the shape of lactation curves in Red Sokoto goats. Animal Science, 72, 233-239. 2. Atashi, H. (2003). Determining the best equation for describing the lactation curve in Iranian Holstein cows. Msc dissertation. Faculty of Agriculture, Tehran University, Iran. (In Farsi). 3. Batra, T. R., Lin, C. Y., McAllister, A. J., Lee, A. J., Roy, G. L., Veseley, J. A., Wauthy, J. M. & Winter, K. A. (1987). Multitrait estimation of genetic parameters of lactation curves in Holstein heifers. Journal of Dairy Science, 70, 2105 2111. 4. Blanco, M., Gasque, R., Avila, A. & Rosas, M. (2000). Parameters of the lactation curve of Jersy cattle. from http://www.congresocbta.unam.mx/pa03.htm. 5. Borghese, A. (2005). FAO Regional Office for Europe, Inter Regional Cooperate Research Network on Buffalo. FAO, Rome. 6. Chhikara, S. K., Singh, N. & Dhaka, S. S. (1998). Effect of some non-genetic factors on peak yield and days to attain peak yield in Murrah buffaloes. Proceedings of the 6th World Congress on Genetics Applied to Livestock Production, 11-16 January, Armidale, NSW, Australia. Volume 24, Sheep and goats (fibre); sheep and goats (meat and milk); poultry; horses; buffaloes, Pp. 481-484. 7. Fernández, C., Sánchez, A. & Garcés, C. (2002). Modeling the lactation curve for test-day milk yield in Murciano-Granadina goats. Small Ruminant Research, 46, 29 41. 8. Ferris, T. A., Mao, I. L. & Anderson, C. R. (1985). Selecting for lactation curve and milk yield in Dairy cattle. Journal of Dairy Science, 68, 1438-1448. 9. Grossman, M. & Koops, W. J. (1987). Multiphasic analysis of lactation curves in dairy cattle. Journal of Dairy Science, 71, 1598-1608. 10. Kaygisiz, A. (1999a). Lactation curve traits of native buffaloes (Turkish). Kahramanmaraş Sütçü İmam University Department of Animal Science, Kahramanmaraş, 5(1), 1-8, from http://tarimbilimleri.agri.ankara.edu.tr/eng/cilt51_eng.htm#demir. 11. Kaygisiz, A. (1999b). Lactation Curve Traits of Simmental Cattle's. Turkish Journal of Veterinary and Animal Sciences, 23(1), 15-23. 12. Landete-Castillejos, T. & Gallego, L. (2000). Technical note: the ability of mathematical models to describe the shape of lactation curves. Journal of Animal Science, 78, 3010-3013. 13. Macciotta, N. P. P., Vicario, D., Corrado Di Mauro & Cappio-Borlino, A. (2004). A Multivariate approach to modeling shapes of Individual lactation curves in cattle. Journal of Dairy Science, 87, 1092-1098. 14. Metry, G. H. & Mourad, K. A. (1994) Lactation curves for first lactation Egyptian buffalo. Journal of Dairy Science, 77, 1306-1314. 15. Moradi Shahrbabak, M. (2000). Persistency in dairy cattle. Iranain Journal of Agricultural Sciences, 32(1), 193-202. (In Farsi). 16. Naderfard, H. R. & Qanemy, A. W. (1997). Buffalo breeding in Islamic Republic of Iran. 5th world buffalo congress (proceedings). Caserta, Italy, Pp: 942-943. 17. Osorio-Arce, M. M. & Segura-Correa, J. C. (2005). Factors affecting the lactation curve of Bos taurus Bos indicus cows in a dual purpose system in the humid tropics of Tabasco,Mexico. Tecnica-Pecuaria-en- Mexico, 43(1), 163-171. 18. Pollott, G. E. & Gootwine, E. (2000). Appropriate mathematical models for describing the complete lactation of dairy sheep. Animal Science, 71, 197-207. 19. Rasali, D. P. & Harding, A. H. (1998). Factors affecting the lactation curves in the hill buffaloes and their Murrah crossbreds raised under farmers management in the western hills of Nepal. Nepal Agricultural Research Journal, 2, 1-7. 20. Rekik, B., Ben Gara, A., Ben Hamouda, M. & Hammami, H. (2003). Fitting lactation curves of dairy cattle in different types of herds in Tunisia. Livestock Production Science, 83, 309 315. 21. Rodriguez, J. R. G., Pelaez, C. G. V., Ruiz-Lopez, F. D. J., Lagunes, J. L., Robles, R. C. & Hernandez, J. R. (1998). Environmental factors that affect the lactation curve of Brown Swiss cows in subtropical climates. Tecnica Pecuaria en Mexico, 36(2), 163-171. 22. Ruiz, R., Oregui, L. M. & Herrero, M. (2000). Comparison of models for describing the lactation curve of Latxa sheep and an analysis of factors affecting milk yield. Journal of Dairy Science, 83, 2709 2719. 23. Schneeberger, M. (1981). Inheritance of lactation curve in Swiss Brown cattle. Journal of Dairy Science, 64, 475 483. 24. Shanks, R. D., Berger, P. J., Freeman, A. E. & Dickinson, F. N. (1981). Genetic aspects of lactation curves. Journal of Dairy Science, 64, 1852-1860. 25. Tekerli, M., Akinci, Z., Dogan, I. & Akcan, A. (2000). Factors affecting the shape of lactation curves of Holstein cows from the Balikesir province of Turkey. Journal of Dairy Science, 83, 1381 1386. 26. Tozer, P. R. & Huffaker, R. G. (1999). Mathematical equations to describe lactation curves for Holstein- Friesian cows in New South Wales. Australian Journal of Agricultural Research, 50, 431-440.
مجله علم دامي ايران دره ۴۰ شماره ۱۳۸۸ ۲ ۶۸ 27. Val-Arreola, D., Kebreab, E., Dijkstra, J. & France, J. (2004). Study of the lactation curve in dairy cattle on farms in Central Mexico. Journal of Dairy Science, 87, 3789-3799. 28. Varona, L., Moreno, C., Garcia Cortes, L. A. & Altarriba, J. (1998). Bayesian analysis of Wood's lactation curve for Spanish dairy cows. Journal of Dairy Science, 81, 1469-1478.