1393/12/28 1394/3/10 تاریخ دریافت تاریخ پذیرش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 1 حسن رجبی چکیده: پژوهش حاضر در جستجوي تعيين رابطه متقابل بين مديريت دانش از يک سو و نوآوري از سوي ديگر مي باشد. نوآوري يكی از پيامدهاي ويژه اي است كه انتظار مي رود به واسطه ي مديريت دانش اثر بخش ايجاد گردد اما هنوز شواهد تجربي الزم براي چنين ادعايي وجود ندارد. در پژوهش حاضر فرض بر آن است که مديريت دانش يکي از راههاي غير قابل اغماض براي دستيابي به نوآوري است. داده های آماری توسط 130 پرسشنامه که بین مدیران معاونین و واحدهای تحقیق و توسعه بنگاههای اقتصادی شهر ارومیه توزیع شد بدست آمد. نتایج حاصل از تجزیه تحلیل اطالعات به کمک نرم افزار تجزیه تحلیل آماری SPSS نشان داد که بين مولفه های سه گانه مديريت دانش و ثانيا بين اين رويه ها و نوآوري همبستگي مستقيم وجود دارد. واژگان کلیدی: مدیریت دانش نوآوری کسب دانش انتشار دانش و پاسخگویی به دانش 1-. دانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی دانشگاه آزاد اسالمی قزوین Rajabi267@yahoo.com
76 فصلنامه اقتصاد و مالیات دوره 1 شماره 1 )تابستان 1394 شماره پیاپی 1 ( 1- مقدمه نوآوری مدت هاست که به عنوان نیروی اصلی در شکل دهی به روابط بازار به رسمیت شناخته شده است. نوآوری روابط سنتی و قدیمی بازار را می شکند و ایجاد روابط جدید را ممکن می سازد) 2005.)Randas, امروزه سازمانهاي کشور به مانند ساير سازمانهاي جهان ناگزيرند تا با ديگر سازمانها چه در داخل و چه درخارج از کشور به رقابت بپردازند تا بتواند در محيط کسب و کار باقي بمانند. از اين رو آنها بايد بتوانند دست کم در يک زمينه برتر از رقباي خود بوده و نسبت به آنها مزيتي داشته باشند تا مشتريان را نسبت به خود متقاعد سازند به عبارت بهتر آنها چاره اي ندارند جز اينکه نوآور باشند. نوآوري بايد به مثابه فرايند پيچيده اي در نظر گرفته شود که شامل مجموعه اي از امکانات سرمايه گذاري است. در اين ديدگاه سرمايه گذاري دانش بايد بعنوان نوعي سرمايه مورد توجه قرار گيرد. به همين دليل فرايند توسعه آن مورد توجه مديريت است. زيرا مي تواند به معرفي محصولي جديد منجر شود )2000.)Carneiro, در پژوهش حاضر فرض بر آن است که مديريت دانش يکي از راههاي غير قابل اغماض براي دستيابي به نوآوري است. يعني از سازماني که قادر به دانش آفريني نباشد يا اين که نتواند دانش موجود را جهت بهره برداري از آن در حال و آينده سازماندهي و در نهايت مديريت کند به احتمال بسيار زياد نمي توان انتظار نوآوري داشت. چرا که چنين سازماني نه تنها قادر به دانسته هايش نيست بلکه به احتمال فراوان به صورت پياپي اقدام به دوباره کاري نموده وقت و انرژي زيادي را از دست خواهد داد. درگذشته بازدهي سرمايه عمدتا از کيفيت دارايي هاي فيزيکي ناشي مي شد اما امروزه دانش منبع اصلي نوع ديگري از دارايي يعني دارايي فکري است البته دانش در صورتي مي تواند دارايي تلقي گردد که به صورتي کارآمد مورد استفاده قرار گير )1996,.)Brooking همچنین در دهه گذشته ظهور پديده اي مانند اينترنت در کسب و کار باعث شد تا مفهوم مديريت دانش توجه زيادي را به خود جلب کند. مديريت دانش اغلب به فرايندي اطالق مي شود که سازمان به مدد آن از دانش ارزش مي آفريند. البته بايد اذعان داشت مديريت دانش که خود شامل مسائل مهم مديريتي محاط بر تالشهاي سازماني است که از طريق استفاده از فناوري هاي مناسب و نيز ظرفيتهاي خالق و نو آور انساني در پي ايجاد هم افزايي از پردازش اطالعات مي باشد) 2000.)Barth, مديريت دانش اخيرا به عنوان رشته اي جديد مطرح شده است. با توجه به نو بودن آن شايد هنوز در حال توسعه خاستگاه نظري خود باشد) 2005.)Darroch. ضمن پذيرش اهميت
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 77 مديريت دانش توجه به اين نكته نااميد کننده است که در ادبيات موجود رهنمودهاي کمي در اين زمينه وجود دارد که مديريت موثر دانش واقعا به چه معناست يا نتايج کميت پذير آن چه مي تواند باشد. شايد اين کاستي بعلت اين باشد که شناسايي و اندازه گيري دانش و مديريت دانش با توجه به ضمني بودن بخش عمده اي از دانش و مولفه هاي مديريت دانش دشوار است) 1995 Takeuchi,.)Nonaka & با توجه به کمبود مطالعات تجربي در اين رشته اکنون روشهاي تحليلي مورد نياز است که بتواند در اين رشته جديد مورد استفاده قرار گيرد به گونه اي که مديريت بتواند بعدي کمي به رويکردهاي کيفي اضافه نمايد) 1999.)preiss, از آنجا که تنها تعداد محدودي از تحقيقات در ادبيات موجود بررسي نتايج حاصل از مديريت موثر دانش را گزارش نموده اند لذا استنتاج از ادبيات موجود درباره رابطه بين مديريت دانش و نوآوري دشوار است. اين نه بدان علت است که شواهد تجربي وجود چنين رابطه اي را رد مي کند بلکه صرفا به اين دليل است که تحقيقات مرتبط با اين رابطه هنوز در حال تکوين است) 2005,.)Darroch لذا پژوهش حاضر مي کوشد تا رابطه اي را که تا به امروز به دفعات در ادبيات پيشنهاد شده است به صورتي کاربردي مورد آزمايش و بررسي قرار دهد. مدیریت دانش دانش روز به روز اهميت بيشتري مي يابد زيرا مديريت به صورت فزاينده اي به ارزش خالقيت پي برده و در نتيجه اين توجه امكان تبديل يك نوع دانش به نوع ديگر بيش از پيش فراهم مي گردد اما اكثر موسسات در ايجاد يك سيستم راهبردي و پايدار دانش با مشكل مواجه هستند. داليل عديده اي براي اين مشكل وجود دارد اما ماهيت»توده اي» 2 منابع مورد نياز قطعا عامل اصلي اين مساله است. دانش ممكن است به شكلي مستمر اما غير سيستماتيك به درون سازمان جريان يابد شايد به اين دليل كه حجم منابع اطالعاتي پردازش شده بسته به سطح فعاليت مديريتي متفاوت است. نداشتن اهداف مشخص خواه ناخواه بانك اطالعاتي عريض و طويلي را به وجود مي آورد. پس بايد به ساختار چنين سيستمي توجه نموده و آن را مطابق با وظايف سازماني به نحوي پياده نمود كه بتوان اطالعات را جهت تصميم گيري و تحقيق بخشيدن به فعاليتها مورد استفاده قرار داد) Carneiro.2000 (. توجه به این نکته ضروری است که سه واژه داده اطالعات و دانش متفاوتند. به طور كلي داده به عنوان واقعيات خام مورد بررسي قرار گرفته اطالعات به مثابه مجموعه اي سازمان يافته از داده مورد توجه است و دانش بعنوان اطالعاتي معنا دار مورد مالحظه قرار ميگيرد. 2- -Omnibus
78 فصلنامه اقتصاد و مالیات دوره 1 شماره 1 )تابستان 1394 شماره پیاپی 1 ( داده دانش اطالعات رابطه بين داده اطالعات و دانش بازگشتني 3 بوده و به درجه سازمان يافتگي 4 و تفسير پذيري 5 آنها بستگي دارد. داده و اطالعات بر حسب ميزان سازمان يافتگي از هم متمايز مي شوند و اطالعات و دانش بر اساس تفسير پذيري از يكديگر متمايز مي گردند. در واقع دانش تركيبي سازمان يافته از داده مي باشد كه با مجموعه اي از قوانين رويه ها و عمليات آموخته شده به واسطه تجزيه و عمل تلفيق گشته است. به يك معنا دانش مفهومي است ساخته و پرداخته ذهن. بون معنا دانش همان اطالعات يا داده است. تنها به واسطه معناست كه اطالعات حيات يافته و به دانش تبديل ميگردد) Bhatt,2001 (. بنابراين در حالي كه داده مجموعه اي از واقعيت ها اندازه ها و آمار هاست اطالعات داده 6 هايي سازمان يافته پردازش شده بهنگام و دقيق مي باشد. اما دانش به اطالعاتي بافتمند مربوط 7 و كاربردي 8 اطالق مي گردد. )2004, Mclean.)Turban & شكل شماره 1 تفاوت دانش با داده و اطالعات را نشان مي دهد شكل شماره 1 رابطه داده اطالعات و دانش) 2004 Mclean, )Turban & تعریف مدیریت دانش ارايه يك تعريف دقيق براي مديريت دانش موضوع ساده اي نيست. مديريت دانش مستلزم فرهنگي است كه اعتقاد به تفكر و تبادل جمعي را ارتقاء بخشد. با اين وجود فرهنگ به تنهايي رويه هاي پايدار مديريت دانش را ايجاد نمي نمايد. شايد به دليل فقدان يك تعريف واحد است كه بكارگيري گسترده مديريت دانش به تعويق افتاده است. به طور خالصه مديريت دانش عبارتست از استفاده از خاصيت اهرمي خرد جمعي با هدف 3- -Recursive 4- -Organization 5- -Interpretation 6- -Contexual 7- -Relevant 8- -Actionable
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 79 افزايش پاسخگويي و نوآوري.)frappaolo,2006( به اعتقاد فراپلو )2006( بین مدیریت دانش و مدیریت اطالعات تمایز وجود دارد. هر دو در موفقيت سازمان نقش دارند اما هر يك نيازهاي متفاوتي را مورد توجه قرار داده ومستلزم رويكردهاي متفاوتي هستند. مديريت اطالعات مشتمل بر پاسخهايي از پيش تعيين شده به محركهايي پيش بيني شده است. در مقابل مديريت دانش شامل پاسخهايي نوآورانه به فرصتها و چالشهايي جديد است. در كسب و كار به مدد رويكردهاي سنتي فناوري اطالعات به محركهاي كنترل شده پاسخهايي برنامه ريزي شده داده مي شود اما راه حلهاي مبتني بر دانش بربكارگيري پاسخهاي نوآورانه جديد در يك محيط كاري ناپايدار تاكيد مي كند) frappaolo,2006 (. شکل - 2 تاکید راه حل های مبتنی بر دانش دریک محیط کاری پویا )frappaolo,2006( نوناکا و تاکوچی )1385( یک فرایند پنج مرحله ای دانش آفرینی سازمانی را معرفی می کنند. به اعتقاد آنها این فرایند عبارتند از: الف( تسهیم دانش ضمنی: از آنجايي که دانش ضمني افراد اساس دانش آفريني سازماني است شروع پروژه بر مبناي دانش ضمني به عنوان منبع نهفته و غني دانش جديد امري طبيعي به نظر مي رسد. اما دانش ضمني را نمي توان به آساني به ديگران منتقل کرد يا اين که به طور اشتراکي از آن بهره مند شد چون عمدتا از طريق تجربه کسب مي شود و به راحتي با کلمات قابل بيان نيست. ب( ارائه فرضیه ها: قوي ترين تعامل بين دانش ضمني و دانش آشکار در مرحل دوم تحقق مي يابد. بعد از اين که الگوي ذهني مشترک در حوزه مبتني بر تعامل شکل گرفت تيم خود سازمانده با گفتگوي دائمي و در قالب انديشه مشترک آن را بيان مي کند. الگوي
پیاپی 1 ( شماره 1394 )تابستان شماره 1 1 دوره مالیات و اقتصاد فصلنامه 80 نهايت در و شود مي بيان عبارات و کلمات با و گرفته خود به اشتراکي که ذهن ضمني گردد. مي شفاف مفاهيم و ها فرضيه به تبديل بنابراين گردد. مي تعريف شده توجيه و صحيح ايده بعنوان دانش ها: فرضیه توجیه پ( کرد.توجيه توجيه خاصي اصول طبق بايد را تيم يا افراد سوي از شده طرح جديد فرضيه و سازمان براي شده ارايه تازه هاي فرضيه دقيق کارايي و ارزش آن طي که است فرآيندي گردد. مي تعيين جامعه شي يک به تبديل شده توجيه فرضيه چهارم مرحله در اولیه: الگوی یک ارائه ت( نمونه يک بعنوان توان مي را اوليه الگوي شود. مي اوليه الگوي يعني عيني يا ملموس يا خدماتي نوآوري در اوليه الگوي کرد. تصور جديد محصول توسعه فرآيند در اصلي از مذکور الگوي مورد دو هر در باشد. مي اجرايي مکانيزم از طرحي مثابه به سازماني گيرد. مي شکل موجود آشکار دانش با آمده دست به تازه آشکار دانش تلفيق طريق به که است پاياني بي فرآيند سازماني آفريني دانش دانش: متقاطع بندی سطح ث( رسد. نمي پايان به اوليه طرح ارايه با فرآيند اين پردازد. مي خود سازي بهينه به مداوم طور دانش از نويني چرخه سمت به شده الگوبندي و توجيه خلق از بعد که جديدي فرضيه تعامل بر مبتني و مارپيچي فرآيند يابد.اين مي انتقال شناسي هستي ديگر بخش در آفريني داخلي سطح در هم و بيروني سطح در هم ناميد دانش متقاطع بندي سطح را آن ميتوان كه 1385(. تاکوچي و )نوناکا شود مي محقق سازمان سازمانی نوآوری تأثيرگذار عوامل و ميگذارند تأثير خدماتي و صنعتي واحدهاي بقاي بر زيادي عوامل امروزه موفق سازمانهاي محيط اين در است. پيشبيني قابل غير تغييرات واين ميکنند تغيير سرعت به از نوآوري و خالقيت و داشتهاند فعاليت جديد خدمات و محصوالت خلق جهت در همواره ايدههاي بکارگيري نوآوري.)Labich,1988: )49.p رفتهاست شمار به آنها بقاي مهم عوامل جديد حل راه يا جديد خدمت جديد محصول يک ميتواند که است خالقيت از ناشي نوين و محصوالت به آن تبديل و دانش ادراک فرآيند نوآوري 1367(. باشد)رضائيان کارها انجام )American Management Association,1972( ميباشد. جديد خدمات در نوآوري اما ميباشد. سازمان وسيله به جديد رفتار يا فکر يک اتخاذ عنوان به سازماني تغيير سازمان کلي محيط و بازار سازمان صنعت نوع براي که است رفتار يا ايده يک اتخاذ سازمان و ميشود گرفته نظر در نوآور عنوان به ميکند معرفي را ايده اين که سازماني اولين است. جديد.)Richard Daft, :1992 )254.p است کرده اتخاذ را تغيير يک ميکند کپي که سازماني
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 81 نوآوري فرآيندي است که از طريق توسعه روشهاي جديد داد و ستد وايجاد راهکارها راحلها محصوالت و خدمات نو ارزش افزوده و درجه اي از تازگي را براي سازمان عرضه کنندگان و مشتريان فراهم مي آورد) 2005 al..)mcfadzean et به نظر مي رسد که مديريت دانش و مديريت نوآوري هر يک بيانگر حوزه هايي از مديريت هستند که در حيطه هاي مجزايي از تاثير گذاري قرار داشته و تاثير بسيار اندکي بر يکديگر دارند. يکي از دشواريهاي اساسي که سازمانها با آن مواجه هستند اين است که فعاليتهاي مختلف مديريت دانش مستلزم بهبود مداوم راهبرد نوآوري است تا بدين وسيله استفاده کاراتري از دانش به عمل آمده نوآوري هايي بهتر سريعتر و ارزانتر ايجاد شده و در نهايت سازمان رقابتي باقي بماند. پيگيري بي وقفه نوآوري در يک سازمان دانش محور چيزي فراتر از شناسايي و حل مستقل مسايل مربوط به مديريت دانش و مديريت نوآوري نبوده بلکه مستلزم بکارگيري رويه هاي مديريت دانش براي اجراي فرايند هاي مديريت نوآوري است تا بدين وسيله سطح باالتري از نوآوري محقق گردد) 2005.)Goh, نوآوری و دانش آفرینی نوآوري نمايانگر چيز جديدي بوده و بنابراين به دانش موجود مي افزايد. در واقع بسياري از نويسندگان مفاهيم دانش آفريني و توليد دانش را براي ارجاع به دانش فناورانه و نوآوري فني بعنوان ستاده فرآيند بکار برده اند. ويژگي برجسته توليد دانش که منجر به نوآوري مي شود اين است که دانش برحسب مهارتها و شايستگي ها مي تواند بعنوان مهمترين داده تلقي گردد. اين مفهوم يادآور»اقتصاد غله اي» 9 است که در آن ميزان غله اي که نيروي کار توليد مي کند بيش از آن چيزي است که در فرآيند مورد استفاده قرار مي گيرد. اما اين مفهوم از يک بعد مهم با اقتصاد غله اي تفاوت دارد. درحالي که غله اي که در توليد غله به کار مي رود طي فرآيند از بين مي رود مهارتها و شايستگي ها در اثر استفاده بهبود مي يابند. ويژگي هاي مهم دانش حاکي از آن است که اجزاي آن طبق نظريه سنتي کمياب نيستند Nielsen,2007(.)Lundvall & مدیریت نوآوری دانش درنتيجه موفقيت نوآوريهاي فناورانه در تامين رشد پايدار کسب و کار تاکيد راهبردي اکنون بر اين نکته معطوف است که چگونه نوآوري دانش سازمانها را قادر مي سازد تا پذيراي رقابت در دنياي کسب و کار امروز باشند. اما در ابتدا بايد مشخص شود که نوآوري دانش از چه چيزي تشکل شد است. از آنجا كه نوآوري دانش دامنه متنوعي 9-Corn Economy
82 فصلنامه اقتصاد و مالیات دوره 1 شماره 1 )تابستان 1394 شماره پیاپی 1 ( از موضوعات مديريتي را در بر مي گيرد)مانند خالقيت يا بهبود فرآيند(بايد دقيقا تعريف شود تا تاثير آن بر سازمان اقتصاد و جامعه معلوم گردد. عالوه بر اين آن دسته از عناصر کليدي که بر اهميت دانش و اقدامات مديريتي مورد نياز براي نوآوري تاکيد مي کنند بايد شناسايي گردند. آميدون )1997( 10 نوآوري دانش 11 را به صورت زير تعريف کرده است :)Goh, 2005( آفرينش تکامل تبادل و بکارگيري ايده هاي جديد در قالب محصوالت و خدمات قابل فروش که منجر به موفقيت شرکت حيات اقتصاد ملي و پيشرفت جامعه مي گردد. با اين وجود به نظر مي رسد که تعريف فوق بيشتر تعريفي براي خود نوآوري باشد. جهت يافتن مفهومي براي تلفيق نوآوري و مديريت دانش واژه kennovation مناسب به نظر مي رسد. چرخه (Matthews, 1997) Kennovation - شکل 3 2- مدل مفهومی و فرضیه های تحقیق در این پژوهش طبق پژوهش داروش )2005( مدیریت دانش به سه بعد کسب دانش انتشار دانش و پاسخگویی به دانش طبقه بندی شده است و در پی آن هستیم تا رابطه هر کدام از 10-Amidon 11-Knowledge Innovation
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 83 این ابعاد را با نوآوری بررسی نمائیم. کسب دانش به واسطه شش عامل مشخص مي گردد: ارج نهادن به نگرشها و باورهاي کارکنان و تشويق آنان به ارتقاء مهارتهايشان برخورداري از يک سيستم گزارشدهي مالي بسيار پيشرفته بازار گرايي به معناي تالش براي کسب فعاالنه اطالعات درباره مشتريان و صنعت حساسيت نسبت به اطالعات مربوط به تغييرات بازار استخدام و حفظ تعداد مناسبي از افراد آموزش ديده در علوم مهندسي و رياضيات کار کردن با مشتريان بين المللي و اخذ اطالعات از پيمايشهاي بازار. انتشار دانش با بررسي پنج عامل تبيين ميشود: انتشار سريع اطالعات بازار در سراسر سازمان انتشار دانش حين انجام کار استفاده از تکنيکهاي خاص براي انتشار دانش استفاده از فن آوري اطالعات )مانند تله کنفرانس ويدئو کنفرانس و گروه افزار( جهت تسهيل ارتباطات ارجحيت دادن به ارتباطات کتبي در انتشار دانش. پاسخگويي به دانش از طريق پنج عامل تشريح مي گردد: پاسخگويي به اطالعات مرتبط با مشتريان رقبا و فناوري انعطاف پذيري و فرصت جويي از طريق تغيير سريع محصوالت فرآيند ها و راهبردها و برخورداري از يک واحد بازاريابي بسيار پيشرفته.)Darroch 2005.p.106( بر این اساس فرضیه های پژوهش حاضر بدین طریق تنظیم می گردد: فرضيه اول: بين کسب دانش و نوآوري رابطه معناداری وجود دارد. فرضيه دوم: بين انتشار دانش و نوآوري رابطه معناداری وجود دارد. فرضيه سوم: بين پاسخگويي به دانش و نوآوري رابطه معناداری وجود دارد. مدل مفهومی پژوهش - شکل 4
84 فصلنامه اقتصاد و مالیات دوره 1 شماره 1 )تابستان 1394 شماره پیاپی 1 ( فرض اول فرض دوم فرض سوم 3- روش و متدولوژی از آنجا که در اين پژوهش محقق به توصيف عيني و منظم مديريت دانش و نوآوري در شرکتهاي توليدي شهر اروميه ميپردازد و شرايط موجود وضعيت اين دو مولفه را در جامعه مذکور مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهد لذا اين پژوهش بر اساس گردآوري دادهها از نوع تحقيقات توصيفي پيمايشي ميباشد و از آنجا که در اين تحقيق محقق به دنبال مشخص کردن و بررسي رابطه بين مولفههاي مديريت دانش و نوآوري در شرکتهاي توليدي شهر اروميه ميباشد اين تحقيق بر اساس روش تحقيق از نوع تحقيقات همبستگي ميباشد. پرسشنامه شامل دو بخش سواالت عمومي)سن وضعیت تاهل مدرک تحصيلي ميزان سابقه خدمت( و سواالت تخصصي مي باشد. پرسشنامه از 22 سوال تشکيل شده است که به بررسي مديريت دانش و نوآوري براساس مدل خانم جني داروش) 2005 ( ميپردازد. در پرسشنامه از طيف پنچ درجهاي ليکرت استفاده شده است. 4- نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطالعات نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد بین تمام ابعاد مدیریت دانش و نوآوری رابطه معنا دار و قابل مالحظه ای وجود دارد. جدول شماره 1: نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن در مورد فرضیات تحقیق فرضیات H: 0 بین کسب دانش و نوآوری رابطه معنا داری وجود ندارد. H: 1 بین کسب دانش و نوآوری رابطه معنا داری وجود دارد. H: 0 بین انتشار دانش و نوآوری رابطه معنا داری وجود ندارد H: 1 بین انتشار دانش و نوآوری رابطه معنا داری وجود دارد. H: 0 بین پاسخگویی به دانش و نوآوری رابطه معنا داری وجود ندارد H: 1 بین پاسخگویی به دانش و نوآوری رابطه معنا داری وجود دارد. میزان خطا 0.01 سطح معنی داری 0.000 میزان همبستگی 0.412 نتیجه آزمون H 0 رد H 0 رد H 0 رد 0.438 0.524 0.000 0.000 0.01 0.01 جدول شماره 1 بخوبی نشان میدهد که در مورد هر سه فرضیه پژوهش فرض H 0 رد شده و فرضیه های تحقیق تأیید می گردند. بنابراین با اطمینان %99 می توان گفت بین تمام ابعاد مدیریت دانش )کسب دانش انتشار دانش و پاسخگویی به دانش( و نوآوری رابطه معناداری وجود دارد. برازش مدل خطی نوآوری در این بخش قصد داریم با استفاده از رگرسیون خطی مدل نوآوری را بر اساس متغیرهای
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 85 مدیریت دانش برازش نماییم. برای این کار از روش گام به گام استفاده می کنیم. روش گام به گام شبیه الگوریتم پیشرو است با این تفاوت که پس از ورود هر متغیر مدل بررسی می کند که آیا از متغیرهای موجود متغیری قابل حذف می باشد یا نه. نتایج حاصل از این برازش در جداول ذیل ارائه گردیده است. الزم به ذکر است که جداول مربوط به ورود متغیرها در مراحل مختلف ارائه نشده و تنها جدول حاوی متغیرها در مرحله آخر ارائه گردیده است. در صورت عالقه به بررسی نحوه ورود متغیرها در مراحل مختلف از خروجی های ارائه شده در پیوست استفاده نمایید. جدول ذیل مربوط به ضرایب تعیین مدل در هر مرحله از ورود متغیرها به مدل می باشد. در پژوهش حاضر به منظور سنجش متغيرهاي مورد بررسي از ترجمه فارسي پرسشنامه داروش) 2005 ( استفاده شده است. بنابراين از آنجا كه پرسشنامه مزبور خودساخته نبوده و پیش از اين در تحقيقي مشابه مورد استفاده قرار گرفته ديگر نيازي به انجام آزمون روايي وجود ندارد. همچنین براي اندازه گيري پايايي پرسش نامه از روش آلفاي کرونباخ استفاده شده است. اين روش آلفاي براي محاسبه هماهنگي دروني ابزار اندازهگيري بکار ميرود. معموال دامنه ضريب قابليت آلفاي کرونباخ از صفر به معناي عدم ارتباط تا مثبت يک به معناي ارتباط کامل قرار ميگيرد و هر چقدر عدد به دست آمده به يک نزديک تر باشد قابليت اعتماد پرسش نامه بيشتر ميشود. در اين پژوهش ضريب پايايي پرسشنامه تقريبا.0 85 بوده است. بنابراين پرسشنامه از پايايي بااليي برخوردار است. جامعه آماري در این تحقیق عبارتست از بنگاه هاي اقتصادي توليدي شهر اروميه. از آنجا كه الزم بود پرسشنامه در شركتهاي مورد مطالعه توسط افرادي تكميل گردد كه تا حدي نسبت به مسايل سازمان اشراف داشته و با ديدي سيستماتيك به وقايع مي نگرند پرسشنامه در اختيار افراد زير قرار گرفت: 1- مديران ارشد بنگاه هاي اقتصادي توليدي شهر اروميه 2- معاونين و مديران مياني بنگاه هاي اقتصادي توليدي شهر اروميه 3- واحدهاي تحقيق و توسعه بنگاه هاي اقتصادي توليدي شهر اروميه در اين پژوهش رابطه همبستگي بين متغير ها مورد مطالعه واقع مي شود. براي تعيين حجم نمونه از فرمول زير استفاده شد: N= 3+ ٤c ۱+ r ۱ r [ln( ۰ )] ۱ r ۱+ r o )] ۲
86 فصلنامه اقتصاد و مالیات دوره 1 شماره 1 )تابستان 1394 شماره پیاپی 1 ( n :حجم نمونه C: عدد ثابت که براي = 0.05 α و = 0.1 β برابر با 10.5 مي باشد. rکمترين ضريب همبستگي بدست آمده از پرسشنامه مقدماتي r 0 = o كه پس از داده گذاري در فرمول فوق 130 پرسشنامه توزيع گرديد. انحراف معیار ضریب تعیین خالصه مدل ضریب تعیین تعدیل شده ضریب تعیین.240.234.31656 همبستگی.490 a مدل 1 2.531 b.282.271.30891 a پیش بینی کننده ها:( ضریب ثابت( پاسخگویی به دانش b پیش بینی کننده ها:( ضریب ثابت( پاسخگویی به دانش انتشار دانش همانگونه که از داده های جدول بر می آید از بین ابعاد مدیریت دانش ابتدا پاسخگویی به دانش و سپس انتشار دانش وارد مدل شده اند. مدل برازش یافته نیز معنادار می باشد. برای بررسی معناداری مدل به عناصر جدول ذیل توجه فرمایید. از آنجا که مقدار sig بدست آمده از 0/05 کمتر است لذا فرض صفر که مبتنی بر غیر معنادار بودن مدل می باشد رد می شود. سطح معناداری جدول ANOVA آماره F میانگین مربعات درجه آزادی 1 4.054 40.457.000a مجموع مربعات 4.054 مدل 1 Regression Residual Total 12.827 16.881 128 129.100 24.950 2 Regression 4.762 2 2.381 24.950.000b Residual 12.119 127.095 Total 16.881 129 در جدول بعدی به معناداری متغیرها وارد شده پرداخته می شود.
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 87 سطح معناداری آماره t ضرایب استاندارد شده بتا جدول ضرایب ضرایب استاندارد نشده انحراف معیار.0263 8.488.000 بتا 2.230 ضرایب ثابت 1.424 1.917.067.281.490 6.361 6.821.000.000 پاسخگويي به دانش ثابت 2.284 225..083.082.328.261 3.415 2.723.001.007 پاسخگويي به دانش انتشار دانش از بین ابعاد مدیریت دانش فقط پاسخگویی به دانش و انتشار دانش به همراه متغیر ثابت معنادار می باشند. پاسخگویی به دانش در سطح معناداری 001. و انتشار دانش در سطح معناداری 007. با نوآوری رابطه دارند. رابطه معناداری بین کسب دانش و نوآوری مشاهده نگردید. از جهتی دیگر در این جدول مقدار ضرایب هر یک از متغیرها نیز ارائه گردیده است. نهایتا مدل برازش یافته به شرح ذیل می باشد: 225. )انتشار دانش( + 284. )پاسخگويي به دانش( + 1.917 = نوآوری 5- نتیجه گیری نتايج حاصل از تجزيه و تحليل داده ها حاكي از آن است كه همبستگي مثبت و بسيار بااليي بين مؤلفه هاي سه گانه مديريت دانش با يكديگر وجود دارد. به اين ترتيب بر اساس يافته هاي اين تحقيق مي توان مدعي شد كه برخورداري سازمان از هر يك از رويه هاي مديريت دانش خود به خود منجر به تقويت ساير رويه ها گشته و به طور مشابه فقدان و يا ضعف هر كدام از آنها متعاقبا ديگر رويه ها را به صورت منفي تحت تأثير قرار مي دهد. به عبارت بهتر هر چه مؤسسه اي دسترسي بيشتري به منابع دانش داشته باشد احتماال از رفتارها و رويه هاي پيشرفته تري براي انتشار و پاسخ گويي دانش برخوردار خواهد بود. به طور مشابه هر چه مؤسسه اي رفتار ها و رويه هاي پيشرفته تري براي انتشار دانش داشته باشد احتماال نسبت به دانش پاسخگوتر خواهد بود. از آنجا كه همبستگي مستحكمي بين رويه هاي سه گانه مديريت دانش با يكديگر مشاهده شد ادغام اين سه در يكديگر تحت يك مفهوم واحد جهت اظهار نظر درباره همبستگي بين مديريت كارا و مؤثر دانش با نوآوري چندان نا معقول به نظر نمي رسيد. نتيجه محاسبه اين همبستگي امكان صحه گذاردن بر وجود رابطه مثبت بين كيفيت مديريت دانش و احتمال بروز نوآوري در سازمان فراهم نمود.
88 فصلنامه اقتصاد و مالیات دوره 1 شماره 1 )تابستان 1394 شماره پیاپی 1 ( منابع : American Management Association, Managing Advancing Technology, Strategies and Tactics of Product Innovation, 1972, volume 1. Barth, S (2000), Defining Knowledge management, CRM Magazine, 4 July Bhatt, Ganesh D. (2001), Knowledge management in Organization, examining the interaction between technologies, techniques and people, Journal of Knowledge management, Vol.5, No.1 pp.6875-. 4)Brooking, A. (1996), Intellectual Capital: Core Asset for the Third Millennium Enterprise, London International Thomson Business Press. Carneiro, Alberto (2000), How does Knowledge management influence innovation and competitiveness? Journal of Knowledge management, Vol.4, No.2, pp.8798-. Daft, L. Richard (1992) Organization Theory, Fourth Edition, West Publishing Company. Darroch, Jenny (2003), Knowledge management, innovation and firm performance, Journal of Knowledge management, vol.9, No.3, pp.101115-. Frappaolo, Carl(2006), Knowledge management, Capstone Publishing Ltd(A Wiley Company), West Sussex, England. Goh, Andrew (2005), Harnessing Knowledge For innovation: an integrated management framework, Journal of Knowledge management, Vol.9, No.4, pp.618-. Labich, Kenneth (1998), The Innovators Fourtone, june1988. Lundvall, Bengt-Ake and Nilsen, Peter(2007), Knowledge management and innovation performance, International journal of
بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری در بنگاههای اقتصادی ارومیه 89 manpower, vol.28, No.34/, pp.207223-. Matthews, peter(1997), What lies beyond Knowledge management: wisdom creation and versatility, Journal of Knowledge management, vol.1, No.3, pp.207214-. McFadzean, Elspeth: O Loughlin, Andrew and Shaw, Elizabeth(2005), Corporate entrepreneurship and innovation part1: the missing link, European Journal of Innovation management, Vol.8, No.3, pp.350372-. Nonaka, I. and Takeuchi, H. (1995), The Knowledge-vreating Company, New York, NY, Oxford University Press. Preiss, K. (1995), Modeling of Knowledge flows and their impact, Journal of Knowledge management, Vol.3, No.1, pp.3646-. Randas, S. (2005), Competitive rivalry and competitive strategy in relation to product and process innovation in leading creation firms, Economic and Business Review, Vol. 7, No. 3, PP. 195216-. Turban, Efraim: Mclean, Ephraim and Wetherbe, James(2004), Information Technology for management transforming organizations in the digital economy, 4th edition, John Wiley & Sons.