بررسي تا ثير لواميزول بر سيستم ايمني و مقاومت در برابر تنش تراكم در قزلآلاي رنگينكمان mykiss) (Oncorhynchus 2 1 سعيد 3 2 *1 مشكيني نوروز دليرژ و علي اكبر طافي اروميه دانشگاه اروميه دانشكده دامپزشكي و پژوهشكده مطالعات درياچه اروميه گروه بهداشت و كنترل مواد غذايي اروميه دانشگاه اروميه دانشكده دامپزشكي گروه ميكروبيولوژي 3 اروميه دانشگاه اروميه دانشكده منابع طبيعي گروه شيلات و آبزيان تاريخ دريافت: 93/11/10 تاريخ پذيرش: 94/3/2 چكيده با وجود تنشهاي مختلف در مزارع پرورش ماهي تقويت سيستم ايمني ماهيان در برابر اين تنشها امري ضروري بنظر ميرسد. اين تحقيق بمنظور بررسي اثر لواميزول بر سيستم ايمني قزلآلاي رنگينكمان در شرايط تنش تراكم انجام گرفت. بدين منظور 1000 قطعه ماهيقزلآلاي رنگينكمان با ميانگين وزني 150±6 گرم از يكي از مزارع پرورش ماهي اروميه تهيه شد و در قالب پنج تيمار و با جيره حاوي 500 250 100 0 و 1000 ميليگرم لواميزول در هر كيلوگرم غذا و با تراكم 33 كيلوگرم در مترمكعب به مدت 45 روز تغذيه شدند و سپس تا روز 60 همه تيمارها با جيره فاقد لواميزول و تحت تنش تراكم دو و سه برابر دوره پرورش قرارگرفتند. در روزهاي 45 30 15 0 و 60 از تمام گروههاي ماهيان مورد آزمايش نمونه سرم براي ارزيابي فاكتورهاي غلظت ايمونوگلوبولين تام فعاليت كمپلمان و فعاليت ليزوزيم تهيه گرديد. نتايج به دست آمده نشان داد در روز 60 (پايان آزمايش) در ماهيان تحت تنش تراكم دو و سه برابر تيمار حاوي 1000 ميليگرم لواميزول در يك كيلوگرم غذا افزايش معنيدار (0/05 < P) فعاليت ليزوزيم سرم ايمونوگلبولين تام سرم و فعاليت سيستم كمپلمان سرم را نسبت به گروه شاهد نشان داد. بنابراين با توجه به نتايج اين تحقيق استفاده از لواميزول حداكثر با غلظت 0/1 درصد جيرهغذايي به عنوان محرك ايمني در ماهي قزلآلاي رنگينكمان در مواقع بروز تنش تراكم بالا پيشنهاد ميگردد. واژههاي كليدي: قزلآلاي رنگينكمان لواميزول سيستم ايمني تنش تراكم * نويسنده مسي ول تلفن: 09144432296 پست الكترونيكي: s.meshkiniy@gmail.com مقدمه امروزه پرورشدهندگان آبزيان براي استفاده از حداكثر ظرفيت محيطهاي پرورشي جهت توليد بيشتر تراكم آبزيان را در محيطهاي پرورشي بالا ميبرند. با افزايش تراكم آبزيان تنشها و بيماريها هم افزايش يافته و لذا مقاوم نمودن آبزيان پرورشي در برابر اين تنشها امري ضروري است. بنابراين امروزه تقويت سيستم ايمني بدن ماهيان بويژه در گونههاي با ارزش و اقتصادي از اصليترين نيازهاي پرورشدهندگان و مهمترين رويكرد محققان دراين راستا ميباشد. علاوه براين بروز و شيوع بيماريها در كنار پيشرفت و توسعه صنعت آبزي پروري از لحاظ اقتصادي اين صنعت را تحت تا ثير قرار داده بطوريكه كنترل برخي از بيماريها را به امري دشوار تبديل نموده است (28). استفاده از محركهاي ايمني فرصتهاي جديدي براي توسعه سلامت و كاهش بيماريها و مرگوميرها در برابر تنشهاي مختلف در آبزيپروري به وجود آورده است. 96
تا ثير مواد شيميايي تركيبات باكتريايي پليساكاريدها و عصارههاي گياهي و جانوري به عنوان محرك ايمني در گونههاي متفاوتي از آبزيان گزارش شده است (21 12). اين محركها سبب تسهيل عمل بيگانهخواري سلوله يا فاگوسيت كننده از جمله ماكروفاژها و افزايش فعاليت ضد ضدويروسي و باكتريايي آنها و بالا بردن توان مقاومت آبزي در برابر شرايط تنشزاي محيطي ميشوند (24 15 9). محركهاي ايمني باعث ايجاد ايمني بلند مدت در آبزيان شده و نقش آنها در مديريت پيشگيري بيماريه يا آبزيان انكارناپذير ميباشد (20). لواميزول يك داروي ضدكرم بوده كه براي درمان آلودگي با نماتودها در انسان و حيوانات بكار ميرود (25). لواميزول به عنوان يك محرك ايمني غيراختصاصي موثر در آبزياني همچون كپور معمولي قزلآلاي رنگينكمان (Cyprinus carpio) (Oncorhynchus mykiss) سيبريم سرآبششي aurata) (Sparus و ماهي آزاد اقيانوس اطلس salar) (Salmo نيز معرفي شدهاست 21).(7 13 لواميزول باعث افزايش مقاومت و بقاي ماهيان در برابر آلودگيهاي مختلف و تنشهاي محيطي ميشود و بطور ميتوان كلي از آن به عنوان يك تقويت سيستم ايمني ماهيان نام برد (27). ماهي محرك ايمني مهم قزلآلاي رنگينكمان (Oncorhynchus mykiss) در به عنوان يكي از عمدهترين گونههاي ماهيان پرورشي در اكثر كارگاههاي تكثير و پرورش ماهيان سرد آبي در بيشتر نقاط جهان شناخته شدهاست. لذا اهميت دادن به حل مشكلات پيش روي پرورشدهندگان اين گونه با ارزش از طريق انجام مطالعات و تحقيقات مختلف روي اين ماهي ميتواند در نهايت به توليد بيشتر آن منجرگردد. از اينرو هدف از مطالعه حاضر بررسي تا ثير مقادير مختلف لواميزول به عنوان يك محرك ايمني بر سيستم ايمني ماهيان قزلآلاي رنگينكمان تراكم ميباشد. و افزايش مقاومت اين گونه در برابر تنش مواد و روشها تهيه بچه ماهيان و شرايط پرورشي: تعداد 1000 قطعه بچه ماهي قزلآلاي رنگينكمان 150 گرمي از يكي از مزارع پرورش ماهي اروميه تهيه شده و پس از يك هفته سازگاري با شرايط محيط آزمايش و اطمينان از سلامتي ظاهري آنها در سالن تكثير و پرورش ماهيان پژوهشكده مطالعات درياچه اروميه در دانشگاه اروميه به تعداد مساوي در 15 حوضچه 500 ليتري پلياتيلني استوانهاي با حجم آبگيري 300 ليتر (تراكم 33 كيلوگرم در مترمكعب) تقسيم گرديدند. طي دوره پرورش اندازهگيري اكسيژن (بطور روزانه بوسيلة دستگاه ديجيتالي اكسيمتر ساخت شركت CRISON اسپانيا مدل 45) P غلظت يون هيدروژن مثبت (پي ا چ) و دماي آب (بطور روزانه بوسيلة دستگاه ديجيتالي پي ا چ متر شركت Elmetron مدل (CP-411 نيتريت نيترات و آمونياك آب (بصورت هفتگي و با دستگاه فتومتر 7500 ساخت شركت پالين انگلستان) و جمعآوري تلفات به صورت روزانه صورت گرفت. آب جاري مورد نياز براي پرورش ماهيان از يك حلقه چاه عميق با ميزان اكسيژن محلول 8/5 ميليگرم در ليتر و دماي 13 درجه سانتيگراد تا مين گرديد. گروههاي آزمايشي و نحوه تيمار دارويي: ماهيان در پنج تيمار غذايي (يك گروه شاهد و چهار گروه تيمار با مقادير 500 250 100 و 1000 ميليگرم لواميزول در هر كيلوگرم غذا) و با سه تكرار به مدت دو ماه (45 روز تحت تيمار با لواميزول و 15 روز بدون لواميزول و با تراكم 2 و 3 برابر حالت معمول پرورش يا به عبارتي بترتيب با تراكم 66 و 99 كيلوگرم در مترمكعب) مورد پرورش قرارگرفتند. تهيه جيره غذايي و غذادهي: غذاي ماهيان از نوع تجارتي Trout) GFT-1 (Growth Food شركت چينه تهران با تركيب 40 درصد پروتي ين 14 درصد چربي 11 درصد رطوبت 10 درصد خاكستر 4 درصد فيبر و 1/1 درصد فسفر تهيه شده و مقدار مورد نياز هر گروه از ماهيان با 97
توجه به ميانگين وزن دماي آب و با استفاده از جدول استاندارد غذادهي (16) تعيين گرديد. براي تهيه جيره حاوي لواميزول روزانه غذاي هر تيمار با ترازوي ديجيتالي (با دقت 0/001 گرم) وزن شده و سپس مقدار لواميزول لازم براي هر تيمار با توجه به مقادير 500 250 100 و 1000 ميليگرم در هر كيلوگرم غذا با ترازوي ديجيتالي وزن و در 15 سيسي آب مقطر حل گرديد و با آب پاش مخصوص هر تيمار روي غذاي آن تيمار اسپري گرديد. پس از خشك شدن غذا در دماي اتاق تا زمان استفاده در دماي 4 درجه سانتيگراد نگهداري شدند (18). در گروه شاهد فقط 15 سيسي آب مقطر روي غذا اسپري شد تا تنها تفاوت غذاي آن با ساير گروهها در مقدار لواميزول غذا باشد. غذادهي ماهيان در 4 وعده بين ساعات 8 صبح تا 6 عصر و در فواصل مساوي صورت گرفت. خونگيري و تهيه سرم: در طول تحقيق هر پانزده روز يكبار از همه تيمارها تعداد 15 قطعه ماهي (5 قطعه از هر تكرار) بطور تصادفي انتخاب و پس از بيهوشي با محلول 150 ميليگرم در ليتر پودر گلميخك از طريق قطع ساقه دمي از آنها خونگيري شد (18). پس از جداسازي سرم نمونهها تا زمان اندازهگيري پارامترهاي ايمني در دماي - 80 درجه سانتيگراد نگهداري شدند (24). اندازهگيري فعاليت ليزوزيم سرم: فعاليت ليزوزيم سرم براساس روش كلرتون و همكاران و كيم و آستين و بر مبناي ليز باكتري گرم مثبت حساس به آنزيم ليزوزيم يعني Micrococous lysodeikticus(sigma, M 3770, USA) اندازهگيري شد (17 10). مقدار 150 ميكروليتر از سوسپانسيون باكتري ميكروكوكوس ليزوديكتيكوس با غلظت 0/2 ميليگرم در ميليليتر در بافر سيتراتسديم 0/02 مولار (5/5 = پي ا چ) به 15 ميكروليتر نمونه سرم در چاهكهاي يك ميكروپليت 96 خانهاي افزوده شد. بلافاصله جذب نوري نمونهها به مدت 5 دقيقه با فواصل 30 ثانيه در طول موج 450 نانومتر با الايزا نگار (اوارنس آمريكا) قراي ت گرديد. طبق تعريف يك واحد فعاليت ليزوزيم برابر با ميزان سرمي است كه باعث كاهش جذب نوري به ميزان 0/001 در دقيقه گردد (واحد بين المللي/ دقيقه). اندازهگيري ايمونوگلوبولين تام سرم استفاده شد ب ر دفورد ايمونوگلبولين تام سرم: براي اندازهگيري از روش سويكي و همكاران (23) و اساس كار بر روش رنگسنجي استوار بوده كه ميزان جذب نوري محلولG-250 Coomassie Brilliant Blue (به عنوان ماده رنگپذير) هنگام اتصال با پروتي ينهاي سرم در طول موج 595 نانومتر براي محاسبه ميزان پروتي ينها به كار ميرود.(6) در اين روش از غلظته يا 1000 500 250 0 1500 و 2000 ميكروگرم آلبومين سرم گاوي (Bovine Serum Albumin) گرديد. اندازهگيري فعاليت به عنوان محلول استاندارد استفاده مسير جايگزين كمپلمان :(Alternative pathway complement assay) فعاليت راه جايگزين كمپلمان براساس هموليز گلبولهاي قرمز خرگوش بوسيله سرم و به روش بوس ن و همكاران و ا مار و همكاران اندازهگيري شد (5 4). در اين روش گلبولهاي قرمز خرگوش سه مرتبه با بافر اتيلنگليكول تترااستيك اسيد منيزيوم ژلاتين ورنال (0/01 مولار 7 E سيگما) شسته شده و تعداد = پي ا چ) (آمريكا 4678 سلولهاي آن به كمك لام ني وبار به تعداد 10 8 2 سلول در هر ميليليتر از بافر ذكر شده تنظيم گرديد. سپس نمونههاي سرم ابتدا 100 مرتبه با بافر فوقالذكر رقيق شده و براساس جدول استاندارد آماده سازي نمونه سرم جهت اندازهگيري فعاليت كمپلمان (5) حجمهاي متفاوتي از آن در هفت لوله آزمايش استريل ريخته شده حجم همه لولهها به كمك بافر به 250 ميكروليتر رسانده شد. سرانجام به همه لولهها 100 ميكروليتر گلبول قرمز خرگوش اضافه گرديد. مخلوط فوق در دماي 20 درجه سانتيگراد به مدت 90 دقيقه انكوبه شده و در پايان به هركدام از لولهها 3/15 98
ميليليتر محلول 0/85 درصد كلريد سديم افزوده شد. سپس لولهها با دور 1600 به مدت 10 دقيقه و دماي 4 درجه سانتيگراد سانتريفيوژ شده و دانسيته نوري محلول رويي به كمك دستگاه اسپكتروفتومتر و در طول موج 414 نانومتر اندازهگيري شد. براي محاسبه ميزان فعاليت راه جايگزين كمپلمان با استفاده از كاغذ شطرنجي منحني ليز رسم و فعاليت كمپلمان نمونه از رابطه زير محاسبه گرديد :(4) Alternative pathway total hemolytic complement 0/5 (فاكتور رقت ( k assay (U/ml) = در رابطه فوق k مقداري از سرم بر حسب ميليليتر است كه موجب 50 درصد هموليز ميشود 0/5 عدد ثابت بوده و فاكتور رقت در اين آزمايش 0/01 ميباشد چون سرم 100 مرتبه رقيق شدهاست. ت نش هاي تراكم: در پايان روز 45 تحقيق براي ارزيابي اثر لواميزول بر تقويت قدرت دفاعي ماهيان در برابر شرايط تنشي تراكم بالا تمام ماهيان هر تيمار در دو حوضچه به صورت جداگانه يكي با تراكم دو و ديگري با تراكم سه برابر حالت دوره پرورشي قبلي تقسيم گرديدند. در حوضچههاي تنشي تغذيه ماهيان همه تيمارها فقط با غذاي كنسانتره مورد نظر (بدون افزودن لواميزول) تا روز 60 ادامه يافت. در روز اول شروع تنش ابتدا در هر 3 ساعت يكبار و در روزهاي بعد به صورت روزانه تلفات ماهيان شمارش و ثبت شد. روشهاي و آماري: در اين تحقيق جهت تحليل آماري دادهها از نرمافزار SPSS 15 و آزمون One way ANOVA آزمون Tukey در سطح معنيدار (0,05>P) استفاده گرديد( 18 ) و جدولها و نمودارها به ترتيب با نرمافزارهاي Microsoft Word 2003 و Microsoft Excel 2003 ترسيم گرديدند. نتايج جدول 1 نتايج آماري تا ثير غلظتهاي مختلف لواميزول بر ميانگين فعاليت ليزوزيم سرم در ماهيان مورد آزمايش در روزهاي ثابت را نشان ميدهد كه بطوركلي تيمار لواميزول 1000 نسبت به ديگر تيمارها طي دوره تحقيق شرايط مطلوبتري را نشان مي دهد. بطوريكه اين تيمار در روزهاي 45 و 60 (با تنش تراكم دو و سه برابر) داراي بيشترين مقدار فعاليت ليزوزيم بوده كه نسبت به گروه شاهد اختلاف معنيداري را نشان داده است. جدول 2 نتايج آماري تا ثير غلظته يا ميانگين مختلف لواميزول بر مقدار ايمونوگلوبولين تام سرم در ماهيان مورد آزمايش در روزهاي ثابت را نشان ميدهد. همانطور كه در اين جدول مشاهده ميشود در روزهاي 15 و 30 بين تيمارها اختلاف آماري معنيداري مشاهده نميشود اما در روزهاي 45 و 60 (با تنش تراكم دو و سه برابر) تيمار لواميزول 1000 از شرايط بهتري برخوردار بوده و با گروه شاهد و لواميزول 250 تفاوت معنيدار نشان داده است. جدول 1- ميانگين فعاليت ليزوزيم سرم (± انحراف معيار) (واحد بين المللي/ دقيقه) در تيمارهاي مختلف در روزهاي ثابت تيمارهاي مختلف روزهاي نمونهبرداري LV1000 LV500 LV250 LV100 LV0 563±60 563±60 563±60 563±60 563±60 روز 0 655±95 651±145 620±106 611±100 591±113 روز 15 678±72 669±127 652±54 644±98 609±72 روز 30 821±40 a 790±59 720±47 690±28 622±80 a روز 45 956±65 b 898±76 a 864±79 780±23 656±30 ab روز 60 (تراكم 2 برابر) 876±19 a 748±66 701±30 706±30 666±60 a روز 60 (تراكم 3 برابر) حروف يكسان در هر رديف نشان دهنده اختلاف معنيدار (0,05>P) ميباشد 99
جدول 2- ميانگين مقدار ايمونوگلوبولين تام سرم (± انحراف معيار) (ميلي گرم / ميلي ليتر) در تيمارهاي مختلف در روزهاي ثابت تيمارهاي مختلف روزهاي نمونهبرداري LV1000 LV500 LV250 LV100 LV0 2.23±0.31 2.23±0.31 2.23±0.31 2.23±0.31 2.23±0.31 روز صفر 3.31±0.38 3.25±0.47 3.28±0.56 3.15±0.48 3.12±0.53 روز 15 3.34±0.30 3.30±0.25 3.34±0.31 3.31±0.49 3.21±0.33 روز 30 4.21±1.39 a 3.62±0.29 3.31±0.23 3.64±0.87 3.34±1.30 a روز 45 4.47±0.45 a 4.08±0.20 3.64±0.33 3.73±0.12 3.39±0.13 a روز 60 (تراكم 2 برابر) 4.43±1.10 ab 3.79±0.20 3.33±0.64 b 3.64±0.15 a 3.42±0.81 روز 60 (تراكم 3 برابر ( a حروف يكسان در هر رديف نشان دهنده اختلاف معنيدار (0,05>P) ميباشد 1 جدول 3 نتايج آماري تا ثير غلظتهاي مختلف لواميزول بر در نمودار درصد بقاي تيمارهاي مختلف طي دوره كمپلمان فعاليت سرم ماهيان در روزهاي ثابت را نشان تحقيق و پس از اعمال تنشهاي تراكم دو و سه برابر نشان ميدهد كه براساس آن تيمار لواميزول 1000 در روز 60 با همان شدهاست. داده گونه كه در اين نمودار نشان داده 1000 تنش تراكم دو و سه برابر داراي بيشترين مقدار فعاليت شده بيشترين درصد بقا متعلق به تيمار لواميزول كمپلمان بوده و تفاوت معنيداري با گروه شاهد و ميليگرم در كيلوگرم ميباشد غذايي جيره كه با بقيه لواميزول 100 نشان ميدهد. تيمارها داراي اختلاف معنيدار (0,05>P) است. جدول 3- ميانگين فعاليت سيستم كمپلمان سرم (± انحراف معيار) (واحد بين المللي/ ميلي ليتر) در تيمارهاي مختلف در روزهاي ثابت تيمارهاي مختلف روزهاي نمونهبرداري LV1000 LV500 LV250 LV100 LV0 442±68 442±68 442±68 442±68 442±68 روز صفر 986±92 944±215 794±110 746±129 718±121 روز 15 992±73 973±233 882±63 871±140 795±708 روز 30 1145±148 988±40 971±28 920±147 869±141 روز 45 1368±111 ad 1235±80 bc 1160±92 928±53 cd 872±32 ab روز 60 (تراكم 2 برابر) 1260±39 ab 989±103 977±163 924±85 b 887±35 a روز 60 (تراكم 3 برابر) حروف يكسان در هر رديف نشان دهنده اختلاف معنيدار (0,05>P) ميباشد بحث و نتيجه گيري استفاده از محركهاي ايمني يكي از روشهايي است كه براي افزايش رشد تقويت پاسخهاي سيستم ايمني و كنترل بيماريها در صنعت آبزيپروري بكار محركهايي مانند كوي يلآ گلوكان لاكتوفرين تا ثير ميرود. عصاره آلوي ه ورا كيتوزان و لواميزول بر روي سيستم ايمني اختصاصي و غيراختصاصي آبزيان مختلفي گزارش شدهاست و تا ثير اين مواد بر شاخصهاي مختلفي از جمله تعداد سلولهاي سفيدخون فعاليت كمپلمان فعاليت ليزوزيم سرم و ليزوزيم كبد و كليه و همچنين ايمونوگلبولين تام سرم و نيز پراكسيداز و سوپراكسيداز سرم مورد بررسي و تحقيق قرارگرفته است ) 17.(2 100
نمودار 1 - ميانگين تغييرات درصد بقا در تيمارهاي مختلف طي دوره تحقيق يكي از مهمترين اثرات محركهاي ايمني افزايش فعاليت ليزوزيم سرم ميباشد (19 1) بطوريكه محققان مختلفي تا ثير محركهاي ايمني مختلف بر فعاليت ليزوزيم سرم را در گونههاي متفاوتي از آبزيان گزارش نمودهاند (14 11 3). 8 ويجندرا و پاتيراتنه در سال 2007 گزارش نمودند كه افزودن مقدار 5 ميليگرم لواميزول به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در جيره غذايي كپور هندي rohita) (Labeo باعث افزايش قابلملاحظه و معنيداري در فعاليت ليزوزيم سرم اين ماهي نسبت به گروه شاهد پس از 21 روز شده است (26). در تحقيق پيشرو تغييرات ميزان فعاليت ليزوزيم تا روز 30 تفاوت معنيداري را در بين تيمارهاي مختلف نشان نداده است اما از روز 45 تا پايان آزمايش تيمار تغذيه شده با 1000 ميليگرم لواميزول با گروه شاهد تفاوت معنيداري (0,05>P) را نشان داده و بيشترين ميزان فعاليت ليزوزيم در اين تيمار در روز 60 و با تنش تراكم دو برابر مشاهده گرديد (جدول 1). در تحقيقي كه صلاح و همكاران در سال 2010 انجام دادند تا ثير 150 ميليگرم لواميزول در يك كيلوگرم جيره غذايي گربهماهي gariepenus) (Clarias مورد بررسي قراردادند و دريافتند كه لواميزول در ماهياني كه در شرايط عادي و غيرتنشي قراردارند. تغييرات معنيداري در پاسخهاي ايمني ماهي ايجاد نميكند اما در ماهياني كه با باكتري آي روموناس هيدروفيلا hydrophyla) (Aeromonas مورد تزريق قرارگرفتند لواميزول باعث افزايش معنيدار در تعداد كل گلبولهاي سفيد خون افزايش فعاليت بيگانهخواري در سلولهاي بيگانهخوار خون افزايش سطح پروتي ين كل و ايمونوگلبولين تام سرم شده و به ميزان 90 درصد سبب بهبود وضعيت ايمني ماهيان مورد آزمايش نسبت به گروه شاهد گرديد كه اين موضوع بيانگر نقش محرك ايمني بودن لواميزول در مواقع بروز ماهيان ميباشد (22). در تنشها بنابر نتايج تحقيق حاضر ميزان ايمونوگلبولين تام سرم تا روز 30 تفاوتهاي معنيداري را در هيچكدام از تيمارها نشان نداده اما از روز 45 تا پايان دوره آزمايش خصوصا در روز 60 با تنش تراكم دو برابر تيمار تغذيه شده با 1000 ميليگرم لواميزول تفاوتهاي معنيداري( P<0,05 ) را با گروه شاهد نشان داده است (جدول 2). به عبارت ديگر با ايجاد شرايط تنش تراكم خصوصا تراكم دو برابر در ماهيان لواميزول تا ثير خود را بر سيستم ايمني ماهيان به خوبي و بهتر از شرايط بدون تنش نشان داده كه با نتايج و يافتههاي صلاح و همكاران در 2010 همخواني دارد. چنين شرايطي بطوركلي در مورد فعاليت ليزوزيم و فعاليت 101
آ/ جلد 29 شماره 1395 1 كمپلمان سرم در اين تحقيق هم مشاهده گرديد (جداول 1.(3 ويجندرا و پاتيراتنه در سال 2007 با افزودن مقدار 5 ميليگرم لواميزول به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن در جيره غذايي كپور هندي rohita) (Labeo بيتا ثير بودن اين ماده را بر پروتي ين كل ايمونوگلبولين و فعاليت كمپلمان سرم گزارش نمودند. ايشان در تحقيق خود بيان نمودهاند كه احتمالا دليل بيتا ثير بودن لواميزول بر شاخصهاي اندازهگيري شده توسط آنها مقدار كم لواميزول (5 ميليگرم لواميزول به ازاي هر كيلوگرم وزن بدن) بوده است و پيشنهاد نمودهاند كه در تحقيقات ديگر از مقادير بيشتر لواميزول براي تقويت سيستم ايمني ماهي كپور هندي rohita) (Labeo استفاده گردد. اما در تحقيق حاضر حضور غلظتهاي مختلف لواميزول سبب گرديده تا بيشترين ميزان فعاليت سيستم كمپلمان در تيمار 1000 ميليگرم در كيلوگرم جيره غذايي (0/1 درصد) و در روز 60 با تنش تراكم دو برابر مشاهده گردد كه با گروه شاهد تفاوت معنيدار (0,05>P) دارد (26). بررسي تنشهاي تراكم دو و سه برابر در روز 60 نشان مي دهد كه به استثناي تيمار شاهد در تيمارهاي تحت تا ثير لواميزول افزايش تنش تراكم از دو به سه برابر كاهش فعاليت ليزوزيم ميزان ايمونوگلبولين تام سرم و فعاليت سيستم كمپلمان سرم را به همراه دارد. اين موضوع ميتواند ناشي از محدوديت شرايط فيزيكوشيميايي آب باشد به اين معني كه در شرايط فيزيكوشيميايي يكسان در تراكمهاي بالاتر اوضاع بحرانيتر بوده و ماهيان تنش بيشتري را تجربه خواهند نمود كه بر سيستم ايمني و ميزان پاسخهاي ايمني آنها تا ثيرگذار ميباشد. با توجه به اينكه در طي مدت زمان اعمال تنشهاي تراكم ماهيان با غذاي فاقد لواميزول تغذيه شدهاند اين امكان وجود دارد كه تنش تراكم سه برابر (در مقايسه با تراكم دو برابر) مانع از تقويت بيشتر منابع پاسخهاي ايمني شده باشد. اما به هر حال در هر دو تنش تراكم مقادير هر سه فاكتور ايمني (فعاليت ليزوزيم ميزان ايمونوگلبولين تام سرم و فعاليت كمپلمان) در تيمار 1000 ميليگرم لواميزول در كيلوگرم غذا نسبت به گروه شاهد تفاوت معنيدار (0,05>P) نشان داده است (جداول 1 2.(3 محركهاي ايمني با افزايش فعاليت سيستم كمپلمان خون افزايش فعاليت ليزوزيم سرم توليد آنتيبادي بيشتر توسط لنفوسيتهاي خون باعث افزايش مقاومت ماهيان در برابر تنشهايي نظير تراكم دما و شوري شده و در افزايش توليد نهايي مزارع پرورش آبزيان نقش بسزايي دارند (18). در اين تحقيق هم نقش مهم محرك ايمني لواميزول در بهبود پاسخهاي ايمني و خصوصا بالا بردن مقاومت و بقاي قزلآلاي رنگينكمان در برابر تنش تراكم نشان داده شده است (نمودار 1 ). بطوركلي بهترين و مطلوبترين حالت از نظر هر سه شاخص ايمني بررسي شده در اين تحقيق در تيمار 1000 ميليگرم لواميزول در كيلوگرم غذا در روز 60 و با تنش تراكم دو برابر بوده كه نتايج درصد بقاي ماهيان در طول تحقيق (نمودار 1) مويد اين موضوع است. لذا با توجه به نتايج اين تحقيق استفاده از لواميزول با غلظت 1000 ميليگرم در كيلوگرم جيره غذايي (0/1 درصد) به عنوان محرك ايمني در ماهي قزلآلاي رنگينكمان در مواقع بروز تنش تراكم بالا پيشنهاد ميگردد. تشكر و قدرداني اين پژوهش در تاريخ 1391/4/24 و با كد /011 86 و حمايت مالي پژوهشكده مطالعات درياچه اروميه و از محل اعتبارات پژوهشي مصوب معاونت پژوهشي دانشگاه اروميه اجرا گرديده است. 102
طافي ع. ا. مشكيني س. و توكمهچي ا. 1392. مطالعه تا ثير 2. عطاي ي مهر ب. باقري پ. امتيازجو م. و يوسفي سياهكلرودي.1 كيتوزان بر برخي از پاسخهاي ايمني ماهي قزلآلاي رنگينكمان س. 1393. بررسي اثر گياه آلوي ه ورا vera) (Aloe بر تغييرات mykiss) Oncorhynchus )و افزايش مقاومت آن به دنبال ميزان ايمونوگلبولينهاي IgA IgM و IgG پروتي ين كل و روياروي ي تجربي با آي روموناس هيدروفيلا مجله پژوهشهاي شمارش تفريقي گلبولهاي سفيد ماهي قزلآلاي رنگينكمان جانوري (مجله زيست شناسي ايران) جلد 26 شماره 4 صفحات mykiss) (Oncorhynchus.477-468 مجله پژوهشهاي جانوري (مجله زيستشناسي ايران) جلد 27 شماره 1 صفحات 89-99. 3. Ai, Q., Mai, K., Xu, W., Duan, Q., Tan, B., and Liufu, Z., 2004. Effects of dietary vitamin C on growth and immune response of Japanese sea bass, Lateolabrax japonicas, Aquaculture, 242, PP: 489-500. 4. Amar, E.C., Kiron, V., Satoh, S., Okamoto, N., and Watanab, E.T., 2000. Effect of dietary betacarotene on the immune response of rainbow trout (Oncorhynchus mykiss), Fish Sci, 66, PP: 1068-1075. 5. Boesen, J., Maganga, F.P., and Odgard, R., 1999. Norms, organizations and actual practices in relation to land and water management in Ruaha River Basin, Tanzania. In: Granfelt, T., (Ed.), Managing the Globalized Environment. Intermediate Technology Publlications, London. pp: 88-113. 6. Bradford, M., 1976. A rapid and sensitive method for the quantitation of microgram quantities of protein utilizing the principle of protein-dye binding. Annals of Clinical Biochemistry, 72, PP: 248-254. 7. Cerezuela, R., Cuesta, A., Meseguer, J., and Esteban, M.A., 2009. Effects of dietary vitamin D3 administration on innate immune parameters of seabream (Sparus auratus L.). Fish and Shellfish Immunology, 164, PP: 1-6. 8. Cha, S., Lee, J., Song, C., Lee, K., and Jeon, Y., 2008. Effects of chitosan-coated diet on improving water quality and innate immunity in the olive flounder. Paralichthys olivaceus, Aquaculture, 278 (1-4), PP: 110-118. 9. Chaiyakosa, S., Charernjiratragul, W., Umsakul, K., and Vuddhakul, V., 2007. Comparing the efficiency with chlorine for reducing Vibrio parahaemolyticus in shrimp. Food Control, 18, PP: 1031-1035. 10. Clerton, P., Troutaud, D., Verlha, V., Gabraudan, J., and Deschaux, P., 2001. Dietary vitamin E and rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) phagocyte functions: effect on gut and on head kidney leucocytes. Fish and Shellfish Immunology, 11, PP: 1-13. 11. Dautremepuits, C., Betoulle, S., Paris-Palacios, S., and Vernet, G., 2004. Humoral immune factors modulated by copper and chitosan in healthy or parasitised carp (Cyprinus carpio L.) by Ptychobothrium sp. (Cestoda). Aquatic Toxicology, 64 (4), PP: 325-338. 12. Dugenci, K.S., Arda, N., and Canadan, A., 2003. Some medicinal plants as immunostimulants for fish. Journal of Ethnopharmacology, 88, PP: 99 106. 13. Findlay, V.L., and Munday, B.L., 2000. The immunomudiolatory effects of levamisole on the nonspecific immune system of Atlantic salmon, Salmo salar L, Journal of Fish Diseases, 23, PP: 369-378. 14. Gopalakannan, A., and Arul, V., 2006. Immunomodulatory effects of dietary intake of chitin, chitosan and levamisole on the immune system of Cyprinus carpio and control of Aeromonas hydrophila infection in ponds. Aquaculture, 255(1-4), PP: 179-187. 15. Haq, A., Lobo, P., Al-Tufail, M., Rama, N., and AL-Sedair, Y.S., 1999. Immunomodulatory effect of Nigella sativa proteins fractionated by ion exchange chromatography. International Journal of Immunopharmacology, 21, PP: 283 295. 16. Hardy, R.W., 2002. Rainbow Trout, Oncorhynchus mykiss In: Nutrient requirements and feeding of finfish for aquaculture. Eds., Carl D. Webster, Chorn Lim, London, CABI publishing, PP: 184-202. 17. Kim, D.H., and Austin, B., 2006. Innate immune responses in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) induced by probiotics. Fish shellfish Immunology, 21(5), PP: 513-524. 18. Meshkini, S., Tafy, A.A., Tokmechi, A., and Farhangpajou, F., 2012. Effect of Chitosan on hematological parameters and stress resistance in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss). Veterinary Research Forum, 3 (1), PP: 49-54. 103
19. Pirarat, N., Kobayashi, T., Katagiri, T., Maita, M., and End, M., 2006. Protective effects and mechanisms of a probiotic bacterium Lactobacillus rhamnosus against experimental Edwardsiella tarda infection in tilapia (Oreochromis niloticus). Veterinary immunology and Immunopathology, 113, PP: 339-347. 20. Roberts, R.J., 2001. The immunology of teleost. In: Roberts R.J., Eds., Fish pathology, Vol.1, W. B., Saunders, London, England, PP: 133-150. 21. Sakai, M., 1999. Current research status of fish immunostimulants. Aquaculture, 172, PP: 63-92. 22. Salah, M.A., Osama, A.A., Amina, M., and Hala, G., 2010. Efficiency of levamisole in improving the immune response of Catfish (Clarias gariepenus) to Aeromonas hydrophila Vaccine: Clinico-Pathological Studies. Mediterranean Aquaculture Journal, 1(1), PP: 8-17. 23. Siwicki, A.K., Anderson, D.P., and Rumsey, G.L., 1994. Dietary intake of immunostimulants by rainbow trout affects non-specific immunity and protection against furunculosis. Immunology and Immunopathology, 41, PP: 125-139. 24. Soltanian, S., Francois, J.M., Dhont, J., Arnouts, S., Sorgeloos, P., and Bossier, P., 2007. Enhanced disease resistance in Artemia by application of commercial β-glucans sources and chitin in a gnotobiotic Artemia challenge test. Fish and Shellfish Immunology, 23, PP: 1304-1314. 25. Treves-Brown, K.M., 2000. Applied Fish Phamacology. Kluwer Academic Publishers, Dordrecght, the Netherland, 309 p. 26. Wijendra, G., and Pathiratne, A., 2007. Evaluation of immune responses in an Indian Carp, Labeo rohita (Hamilton) fed with levamisole incorporated diet. J., Sci. Univ. Kelaniya, 3, PP: 17-28. 27. Yuan, C.H., Li, D., Chen, W., Sun, F., Wu, G., Gong, Y., Tang, J., Shen, M., and Han, X., 2007. Administration of a herbal immunoregulation mixture enhances some immune parameters in carp (Cyprinus carpio), Fish Physiol Biochem, 33, PP: 93-101. 28. Yunxia, Q., Jianzhong, S., and Guoliang, W., 2001. A review of principal bacterial diseases of mari-culture fish. Transation of Oceanology and Limnology, 2, PP: 78-87. 104
Evaluate effect of Levamisole on immune system and resistance against density stress in rainbow trout (Oncorhynchus mykiss) Meshkini S. 1, Delirezh N. 2 and Tafi A.A. 3 1 Food Hygiene and Quality Control Dept., Faculty of Veterinary Medicine & Artemia and Aquatic Animal Institute, Urmia University, Urmia, I.R. of Iran 2 Microbiology Dept., Faculty of Veterinary Medicine, Urmia University, Urmia, I.R. of Iran 3 Fishery Dept., Faculty of Natural Resources, Urmia University, Urmia, I.R. of Iran Abstract Because of existing different stresses in fish farms, there is necessary to corroborate immune system of fishes against stresses. In the present study effects of Levamisole on immune responses of rainbow trout were evaluated. For this purpose 1000 pieces fish (average weight of 150 g) were obtained from a local fish farm of Urmia and were divided in 5 test groups (33 kg/m 3 density) and were fed on diet supplemented with Levamisole at 0, 100, 250, 500 and 1000 mg per kg of diet for a period of 45 days. Then the fishes of all groups were fed on commercial diet without Levamisole and were exposed density stress by 2-3 folds for the following 15 days. Blood samples were collected from all groups on days 0, 15, 30, 45 and 60 to evaluate the serum total immunoglobulin, complement system activity and lysozyme activity. The results showed that, at the end of trial (day 60) Significantly (P < 0/05) higher lysozyme and complement system activity as well as immunoglobulin level were observed in samples fed on higher doses of Levamisole (especially 1000 mg per kg group) when fishes were exposed density stresses 2 and 3 folds. According the results of this Study we conclude that extreme 0/1% Levamisole could serve as an immunostimulator in outbreak of high density stresses in rainbow trout. Key words: Rainbow Trout, Levamisole, Immune System, Density Stress. 105