بررسي ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي پس از زايمان 5 4 3 * 2 1 زهرا عابديان مريم نيكپور دكتر نغمه مخبر سعيد ابراهيمزاده صغري خاني مربي دانشكده پرستاري مامايي دانشگاه علوم پزشكي مشهد مشهد ايران مربي دانشكده پرستاري مامايي دانشگاه علوم پزشكي بابل بابل ايران استاديارگروه روان پزشكي دانشكده پزشكي دانشگاه علوم پزشكي مشهد مشهد ايران مربي گروه بهداشت دانشكده پرستاري مامايي دانشگاه علوم پزشكي مشهد مشهد ايران مربي دانشكده پرستاري مامايي دانشگاه علوم پزشكي مازندران ساري ايران.1.2.3.4.5 تاريخ دريافت: 1387/12/13 تاريخ پذيرش مقاله: 1388/9/19 1 خلاصه مقدمه: در دوران پس از زايمان تغييرات جسمي روحي و اجتماعي در مادر به وجود ميآيند كه بر كيفيت زندگي وي تا ثير ميگذارند. گرچه در سال هاي اخير تعداد زيادي از عوارض پس از زايمان شناخته شده اند ليكن كيفيت زندگي پس از زايمان و ارتباط آن با نوع زايمان بررسي نشده است. باتوجه به اهميت كيفيت زندگي پس از زايمان و عوامل متفاوت مو ثر برآن (از جمله نوع زايمان) مطالعه حاضر با هدف تعيين ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي مادران در دو هفته بعد از زايمان انجام شد. روش كار: در اين مطالعه تحليلي آينده نگر 420 خانم مراجعه كننده به مراكز بهداشتي درماني كه شرايط ورود به مطالعه را داشتند به روش نمونه گيري غير احتمالي انتخاب شده و در سه ماه آخر بارداري پرسش نامه ي افسردگي ادينبرگ را تكميل نمودند. زنان با نمره ي بالاتر از 12 از مطالعه خارج شدند. 300 مورد (155 نفر در گروه زايمان طبيعي و 145 نفردر گروه سزارين) طي دو هفته بعد از زايمان پي گيري و كيفيت زندگي آنان با ابزار كيفيت زندگي خلاصه شدهي سازمان جهاني بهداشت ارزيابي شد. تجزيه و تحليل آماري با نرم افزار آماري SPSS نسخه 14 و آزمون هاي مجذوركاي آزمون t من ويتني و مدل خطي عمومي انجام شد. يافته ها: بين دو گروه از نظر سطح تحصيلات شغل وضعيت اقتصادي و اجتماعي و بارداري خواسته و ناخواسته اختلاف آماري معني داري وجود نداشت. در دو هفته بعد از زايمان در حيطهي جسمي كيفيت زندگي گروه زايمان طبيعي به طور معني داري بالاتر از گروه با زايمان سزارين بود (0/001>p). هم چنين طي اين مدت در حيطهي رواني كيفيت زندگي گروه زايمان طبيعي به طور معني داري بالاتر از گروه با زايمان سزارين بود (0/02>p). بين اين دو گروه از نظر حيطههاي اجتماعي محيطي و كلي اختلاف آماري معني داري يافت نشد. نتيجهگيري: نظر به اين كه در تحقيق حاضر حيطه هاي جسمي و روحي كيفيت زندگي گروه زايمان طبيعي بهتر از سزارين بوده است مشاوره مراقبين بهداشتي براي انتخاب روش صحيح زايمان مي تواند در كاهش ميزان سزارين انتخابي هزينه هاي مربوط به آن و نهايتا بهبود كيفيت زندگي زنان در بعد از زايمان مو ثر باشد. كلمات كليدي: كيفيت زندگي دوره بعد از زايمان زايمان طبيعي سزارين * نويسنده مسو ول مكاتبات: مريم نيكپور بابل دانشگاه علوم پزشكي بابل دانشكده پزشكي گروه مامايي تلفن: 0121-2261144 پست الكترونيك: marinikpour@yahoo.com 47
زهرا عابديان و همكاران مقدمه سازمان جهاني بهداشت كيفيت زندگي را احساس فرد از وضعيت زندگي خود درقالب نظام ارزشي و فرهنگي و بر پايه ي آرمان ها انتظارات استانداردها و علايق فرد تعريف كرده است كه داراي حيطه هاي مختلف جسمي رواني سطح استقلال ارتباطا ت اجتماعي محيطي و عقايد شخصي مي باشد (1-8). اندازه گيري كيفيت زندگي و لحاظ كردن شرايط زندگي عوامل محيطي- اجتماعي ديدگاه ها علايق اهداف افراد و ارزش هاي جامعه در برنامه ريزي ارتقاء سلامت اهميت بسزايي دارد (3). كيفيت زندگي درتمام مراحل زندگي ازجمله در دوران حاملگي (9) و پس از زايمان (10) قابل ارزيابي است. تغييرات زيادي در دوران حاملگي و پس از زايمان در ابعاد سلامت جسمي روحي اجتماعي و در مجموع در كيفيت زندگي زنان رخ مي دهد (11-16). درحقيقت هيچ واقعهاي در زندگي انسان همانند زمان تولد نوزاد و ورود فرد جديد به خانواده نياز به تغيير سريع در شيوه نقش و عملكرد فرد ندارد (17). اگر زايمان طبيعي براي مادر جنين ايمن نباشد سزارين امري ضروري به نظر مي رسد. بر طبق تحقيقات انجام شده در ايران بيش از 70 درصد زنان باردار به دلايل غير ضروري خواهان انجام سزارين هستند كه 92 درصد اين موارد به علت ترس از درد زايمان و عوارض زايمان طبيعي مي باشد (18). در حالي كه برخلاف عقايد مادران در غياب مشكلات خاص زايمان طبيعي ايمنتر از سزارين است. همچنين درد ضعف ناتواني طول دوره بهبودي (16) و مشكلات جسمي پس از سزارين نسبت به زايمان طبيعي بيش تر بوده است.(18-20) براساس تجربه ي پژوهشگر بسياري از مادران و حتي پزشكان به ارجحيت سزارين نسبت به زايمان واژينال اعتقاد دارند و دليل آن را راحتي و احساس سلامت بيش تر و به عبارتي بهتر شدن كيفيت زندگي ميدانند. آيا صحت اين موضوع را تحقيقات علمي نيز تا ييد ميكنند ليدون- روكلا و همكاران (2001) مطالعه اي را با هدف ارتباط نوع زايمان با سلامت عمومي زنان نخست زا در 7 هفته بعد از زايمان انجام دادند. نتايج بيانگر آن بود كه زنان با زايمان طبيعي در حيطه هاي مختلف سلامت عمومي بهتري نسبت به زنان با سزارين داشتند (21). سايمون و همكارانش در مطالعه اي بر روي 130 خانم طي 8-6 هفته و 8 ماه بعد از زايمان و با هدف اولويتبندي ديدگاه هاي زندگي در دو گروه خانم هاي با كيفيت زندگي پايين و بالا به اين نتيجه رسيدند كه سن و نوع زايمان در كيفيت زندگي آن ها تا ثير نداشته است (10). نتايج حاصل از مطالعه گ رب ر و همكاران با هدف مقايسه ي كيفيت زندگي بعد از زايمان زنان با سزارين تكراري و زايمان طبيعي نشان داد كيفيت زندگي زناني كه سزارين تكراري شده اند در يك و سه ماه بعد از زايمان بهتر از زنان با زايمان طبيعي بود (22). يكي از اهداف بهداشت همگاني ارتقاء و بهبود كيفيت زندگي در سال 2010 ميباشد (19). از طرفي تعداد زيادي از جمعيت جوان جامعه زير سن 25 سال هستند بنابراين تجربه حاملگي و انتخاب روش زايمان را در زندگي خود خواهند داشت. دورهي بعداز زايمان براي مادر و نوزاد دورهي مهمي است. يكي از عوامل مو ثر بر كيفيت زندگي در اين مقطع زماني نوع زايمان مي باشد. درمورد ارتباط نوع زايمان با مشكلات جسمي رواني و ميزان رضايت مندي بعد از زايمان مطالعاتي انجام شده (23-25) اما در مورد ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي بعد از زايمان در ايران مطالعات محدود بوده است. به علاوه مطالعات در خارج از كشور به علت تفاوت در فرهنگ و مسايل پزشكي در ايران قابليت تعميم كم تري دارند. اين تحقيق با هدف تعيين ارتباط نوع زايمان با حيطه هاي (جسمي رواني اجتماعي محيطي و كلي) كيفيت زندگي در دوره پس از زايمان در زنان مراجعه كننده به مراكز بهداشتي درماني شهر آمل در سال هاي 1385-86 انجام شد. روش كار اين مطالعه ي تحليلي آينده نگر در فاصله ي تيرماه 48
و 5 بررسي ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي پس از زايمان 1385 تا فروردين ماه 1386 در مراكز بهداشتي درماني شهر آمل انجام شد. 420 زن باردار مراجعه كننده به مراكز بهداشتي درماني به روش نمونه گيري غير احتمالي وارد مطالعه شدند. معيارهاي ورود شامل سنين 16 تا 40 سال نبود وجود مشكلات رواني طبي مامايي و تجربه ي رويداد استرس زاي شديد در 9 ماه گذشته و عدم استفاده ازسيگار و مواد مخدر بود. پس از توضيح و اخذ رضايت كتبي به افراد واجد شرايط نحوه تكميل فرم ها آموزش داده ميشد. در ماه آخر بارداري پرسش نامهي افسردگي ادينبرگ توسط افراد مورد مطالعه تكميل گرديد. در صورتي كه نمرهي افسردگي بالاتر از 12 بود فرد ازمطالعه حذف و به يك روان پزشك ارجاع داده ميشد. ولي اگر اين نمره زير 12 بود از وي خواسته مي شد دو هفته بعد از زايمان به مركز بهداشتي درماني موردنظر مراجعه كند. 58 نفر به علت بستري شدن نوزاد در بيمارستان 12 نفر به علت عدم دسترسي 14 نفر به دليل عدم تكميل پرسش نامه و 40 نفر به علت نداشتن معيارهاي ورود در دو هفته بعد از زايمان از مطالعه حذف شدند. معيارهاي ورود در دو هفته بعد از زايمان شامل نوزاد سالم در هنگام تولد تجربه يك روش زايمان (زايمان طبيعي يا سزارين انتخابي) سزارين مادر (تمايل مادر توصيه متخصص زنان نماي غيرطبيعي جنين سزارين تكراري و عدم تناسب سر جنين با لگن مادر) بود. دو هفته بعد از زايمان 300 نفر (155 نفر در گروه زايمان طبيعي 145 نفر در گروه سزارين انتخابي) فرم هاي مصاحبه و پرسشنامه هاي پژوهش را تكميل كردند. فرم هاي مصاحبه شامل اطلاعات فردي خانوادگي مامايي و زايمان و مشكلات بعد از زايمان (مشكلات عمومي عضلاني و اسكلتي پستاني گوارشي تناسلي ادراري و جنسي) بود. پرسشنامههاي پژوهش شامل پرسش نامهي خلاصه شدهي كيفيت زندگي سازمان جهاني بهداشت و پرسش نامه ي افسردگي ادينبرگ بعد از زايمان بودند. پرسش نامهي اول شامل 26 سو ال در حيطههاي جسمي رواني اجتماعي محيطي و كلي ميباشد كه هر حيطه جداگانه و براساس مقياس ليكرت از يك تا پنج نمره گذاري شده است. بر اساس نمره گذاري سازمان جهاني بهداشت نمرات حداقل هر حيطه صفر و حداكثر صد تنظيم شده است. نمره ي بالاتر نشانگر وضعيت بهتر فرد ميباشد. پرسش نامهي دوم از 10 سو ال 4 گزينه اي تشكيل شده است. حداقل نمره صفر و حداكثر 30 مي باشد. هر سو ال امتيازي از صفر تا سه براساس شدت علايم به خود اختصاص مي دهد. نمره پايينتر نشان دهندهي وضعيت بهتر فرد و نمرهي بالاي 12 وجود احتمالي بيماري افسردگي را نشان ميدهد. روايي پرسش نامهي خلاصه شدهي كيفيت زندگي در سال 1996 توسط سازمان جهاني بهداشت تا ييد شده است ) 6) و ترجمهي فارسي آن توسط تعدادي از اعضاي هيا ت علمي دانشگاه علوم پزشكي مشهد روايي محتوا شده است. روايي پرسش نامهي افسردگي ادينبرگ در مطالعهي موفقيت زاده در ايران تا ييد شده است (26). پايايي پرسش نامهي كيفيت زندگي و افسردگي ادينبرگ از روش سنجش ثبات دروني (آلفاي كرونباخ) به ترتيب 0/90=α و افسردگي ادينبرگ 0/92=α تا ييد شد و پايايي ساير فرم هاي مصاحبه از طريق آزمون مجدد 0/90 به دست آمد. تجزيه و تحليل آماري با SPSS (نسخه 14) و آزمون هاي مجذور كاي آزمون t من ويتني و مدل خطي عمومي انجام و سطح معني داري در آزمون ها 0/05 در نظر گرفته شد. نتايج در پژوهش حاضر بين دو گروه از نظر ميزان تحصيلات وشغل والدين سطح درآمد خانواده رضايت از روابط زناشويي و جنس نوزاد رضايت از حمايت همسر و افراد خانواده سن نوع مالكيت منزل زندگي با افراد ديگر خانواده و مكان و زمان زايمان اختلاف آماري معني داري يافت نشد. ميانگين سني در گروه زايمان طبيعي (24/23±4/34 سال) كم تر از گروه سزارين (26/23±4/73 سال) بود (0/001>p). در دو هفته بعد از زايمان در گروه زايمان سزارين مشكلاتي چون سردرد (0/001>p) تب (0/001>p) كمردرد (0/024=p) درد شانه (0/037=p) درد گردن 49
(0/001>p) سوزش ادراري (0/005=p) نفخ شكم (0/036=p) درد معده (0/001=p) به طور معني داري بالاتر از گروه زايمان طبيعي بود ولي درد نشيمنگاه در گروه زايمان طبيعي به طور معني داري (0/003>p) بالاتر از گروه زايمان سزارين بود (جدول 1 ). نتايج پژوهش مشخص نمود ميانگين نمرات حيطه ي جسمي كيفيت زندگي در زنان با زايمان طبيعي 66/78±13/41 و در زنان با زايمان سزارين 58/27±13/39 مي باشد. بين دو گروه اين اختلاف آماري معني دار بود (0/001>p) ) جدول 2 ). ميانگين نمرات حيطه ي رواني در دو هفته بعد از زايمان در گروه با زايمان طبيعي و سزارين به ترتيب 71/1 ±13/64 و ±11/47 66/75 بود كه در گروه زايمان طبيعي به طور معني داري بالاتر از گروه زايمان زهرا عابديان و همكاران با سزارين بود (0/02=p)( جدول 2 ). درحيطهي اجتماعي ميانگين نمرات در گروه زايمان طبيعي 44/80± 10/63 و در گروه زايمان سزارين 44/3 ±13/17 بوده و بين دو گروه از اين نظر اختلاف آماري معني داري يافت نشد (جدول 2 ). ميانگين نمرات حيطهي محيطي درگروه زايمان طبيعي 14/62 70± و در گروه زايمان سزارين 69/14±15/25 بود. بين دو گروه اختلاف آماري ديده نشد ) جدول 2 ). در حيطهي كلي ميانگين نمرات در دو گروه زايمان طبيعي و سزارين به ترتيب 77/83±14/36 و 76/56±14/40 بود كه بين دو گروه اختلاف آماري معني داري مشاهده نشد ) جدول 2 ). با حذف اثر متغيرهايي كه در اين پژوهش همسان نبودند با آزمون مدل خطي عمومي هم چنان حيطهي جسمي و رواني گروه زايمان طبيعي به طور معني داري بالاتر از گروه زايمان با سزارين بوده است. جدول 1- مقايسه ميانگين و انحراف معيار مشكلات جسمي در 2 هفته پس از زايمان به تفكيك دو گروه در مطالعه بررسي ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي پس از زايمان متغير گروه زايمان مهبلي سزارين كل (ميانگين± انحراف معيار) نتايج آزمون t-test T= -3/55 df = 298 P< 0/001 46/6 ±31/67 49/42 ±41/38 41/94 ±22/58 سردرد T= -2/92 df = 298 P< 0/001 27/68 ±8/33 33/86 ±13/10 19/35 ±3/87 تب T= - 1/67 df = 298 P =0/024 61/33 ±48/78 68/21±47/46 54/77 ±49/7 كمردرد T= -2/09 df = 297 P =0/037 47/48 ±34/11 49/16 ±40 درد شانه ±28/57 45/32 T= -4/14 df = 298 P< 0/001 40/06 ±20 45/83 ±29/66 درد گردن 31/35±10/97 T= - 3/16 df = 298 P =0/002 46/18 ±30/67 41/61 ± 22/57 48/86±38/71 درد نشيمنگاه T= - 0/62 df = 298 P =0/036 37/91 ±17/33 41/61 ±22/07 33/63 ±1/90 نفخ T= -3/51 df = 298 P =0/001 36/09 ±15/33 42/07 ±22/76 درد معده ±8/30 27/85 جدول 2- مقايسه ميانگين و انحراف معيار نمرات حيطه هاي كيفيت زندگي در 2 هفته پس از زايمان به تفكيك دو گروه در مطالعه بررسي ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي پس از زايمان گروه حيطه هاي كيفيت زندگي جسمي رواني اجتماعي محيط كلي زايمان طبيعي سزارين كل نتايج آزمون Mann-Whitney Z= -5/42 P< 0/001 Z= -2/33 P= 0/02 Z= -0/38 P= 0/7 Z= -1/01 P= 0/31 Z= -0/67 P= 0/36 62/87±14/25 68/88 ±14/72 44/58 ±11/86 69/62 ±15/15 77/21±14/21 58/27 ±13/39 66/75 ±14/57 44/3 ±13/17 69/14 ±15/25 76/56 ±14/04 66/78 ±13/41 71/1 ±13/64 44/80 ±10/63 70 ±14/62 77/83 ±14/36 50
بررسي ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي پس از زايمان بحث دو هفته بعد از زايمان ميانگين نمرات حيطهي جسمي كيفيت زندگي گروه زايمان طبيعي به طور معني داري بالاتر از گروه زايمان با سزارين بود. در مطالعه جانسن و همكاران (2007) كه به بررسي خستگي و كيفيت زندگي در دوره بعد از زايمان پرداخته در 1 و 3 هفته بعد از زايمان ميانگين نمرات حيطهي جسمي درگروه زايمان طبيعي به طور معني داري بالاتر از گروه زايمان سزارين بوده است كه با مطالعه حاضر هم خواني داشت (16). دراين پژوهش در دو هفته بعد از زايمان در زنان با زايمان طبيعي مشكلات عمومي چون سردرد تب مشكلات عضلاني- اسكلتي (مانند كمردرد درد گردن درد شانه و مشكلات گوارشي چون نفخ شكم تهوع و درد معده) به ميزان معني داري بالاتر از زنان با زايمان طبيعي بود (جدول 1). هم چنين نياز به درمان و مراقبت هاي پزشكي نيز در گروه سزارين بالاتر بود. نتايج حاصل از پژوهش كلازنز و همكاران نشان داد در اوايل دوره بعد از زايمان مشكلات جسمي چون خستگي سردرد مشكلات شيردهي آنمي عفونت دستگاه ادراري دردهاي شكمي و نياز به درمان اين مشكلات در گروه زايمان سزارين بالاتر از گروه زايمان طبيعي ميباشد (27). تجربه درد و خستگي در افراد ميتواند از عوامل موثر بر حيطه هاي كيفيت زندگي باشد (28). وجود درد جسماني و نياز به مراقبت هاي پزشكي بالاتر و اختلال خواب بيش تر مي تواند به كاهش سطح انرژي و توانايي هاي مادر براي انجام فعاليت هاي روزمره زندگي گردد كه احتمالا مجموع اين عوامل مي تواند كاهش ميانگين نمرات حيطه جسمي در گروه زايمان سزارين در مقايسه با گروه زايمان طبيعي را در پي داشته باشد. حيطه رواني كيفيت زندگي گروه زايمان مهبلي به ميزان معني داري بالاتر از گروه زايمان با سزارين بوده است. نتايج مطالعه جانسن و همكاران نشان داد ميانگين نمرات حيطه ي روحي كيفيت زندگي در 1 و 3 هفته بعد از زايمان بين گروه زايمان طبيعي و سزارين اختلاف آماري معني داري نشان نداد كه با مطالعهي حاضر هم خواني ندارد. ممكن است به علت حجم نمونه كم 1 تر و يا استفاده از ابزار متفاوت براي ارزيابي كيفيت زندگي باشد. در حيطهي رواني پرسش نامهي كيفيت زندگي رضايت از زندگي اعتمادبه نفس تمركز حواس رضايت ازظاهر خود و اضطراب و افسردگي سنجيده شد. با توجه به نتايج مطالعه حاضر كه ميانگين نمرات رضايت از زندگي اعتماد به نفس تمركز حواس رضايت از ظاهر خود در گروه زايمان طبيعي بالاتر از گروه سزارين بود شايد بتوان گفت در دو هفته بعد از زايمان مادري كه از عهده تحمل دردها در طي مراحل زايمان طبيعي برآمده احساس غرور و موفقيت بيش تري كرده و رضايت بالاتري از تجربه زايمان و تولد نوزاد در مقايسه با زنان زايمان به روش سزارين دارد. برخي مطالعات ديگر نيز اين نتايج را تا ييد مي كنند. كلمنت (در يك متاآناليز از 19 مطالعه) (29) و اوسيس (30) نشان دادند كه به طور متوسط ميزان رضايت از تجربه زايمان و تولد نوزاد زنان بعد از جراحي سزارين كم تر از زنان با زايمان طبيعي مي باشد. از آن جا كه تجارب دو هفته قبل بر زندگي فعلي مادران تا ثيرگذار است اثرات مثبت تجربهي زايماني و تولد نوزاد باعث احساس بهتر نسبت به خود شده و در نتيجه به خوبي از عهده انجام وظايف مادري برميآيد احتمالا مجموع اين موارد موجب شده بين دو گروه از نظر حيطه رواني اختلاف آماري معني داري يافت شود. از نظر حيطه ي اجتماعي بين دو گروه اختلاف آماري معني داري وجود نداشت. ولي طي بررسي به عمل آمده در دو هفته بعد از زايمان ميانگين نمرات در هر دو گروه در مقايسه با حيطه هاي ديگر پايين بوده است. با توجه به اين كه در مطالعه ي حاضر رضايت از روابط جنسي رضايت از روابط فردي و رضايت از حمايت اطرافيان در حيطهي اجتماعي سنجش شده و در اين مقطع زماني به علت فاصلهي كم از زايمان اكثريت افراد مورد مطالعه از عملكرد جسمي ناراضي بودند ميانگين نمرات حيطه ي اجتماعي در دو گروه پايين گزارش شد. پرسشنامه 1- SF36 51
زهرا عابديان و همكاران بين دو گروه از نظر ميانگين نمرات حيطهي محيطي اختلاف آماري معني داري يافت نشد احتمالا به دليل اين كه اين افراد از نظر سطح اقتصادي (درآمد ماهيانه) با هم همگن بودند و از امكانات حمل و نقل مراكز بهداشتي درماني شرايط محيطي يك شهر استفاده ميكردند در دو گروه مطالعه اختلاف آماري معني داري مشاهده نشد. در حيطهي كلي بين دو گروه اختلاف معني دار آماري مشاهده نشد. حيطهي كلي در پژوهش حاضر با دو سوال رضايت از سلامت و ارزيابي كلي از كيفيت زندگي سنجيده شد. علي رغم وجود مشكلات در دو هفتهي بعد از زايمان اكثريت افراد مورد مطالعه در هر دو گروه از سلامت و كيفيت زندگي خود راضي بودند. اين نتايج با مطالعهي ا سكيت و همكاران هم خواني داشت (31). احتمالا علت آن احساس شادماني به علت وجود فرزند و احساس مادر شدن مي باشد. در مطالعهي حاضر از ابزار كيفيت زندگي سازمان جهاني بهداشت (ابزار معتبر) استفاده شد ولي چون كيفيت زندگي يك مفهوم ذهني است كه توسط خود فرد اظهار مي گردد بنابراين صحت و دقت پاسخ هاي داده شده از جانب افراد مورد مطالعه از محدوديت هاي اين پژوهش بود. نتيجهگيري باتوجه به اين كه زن باردار محور مراقبت هاي بهداشتي بوده و مسو وليت هاي تصميم گيري حل مسايل و مراقبت از خود را بر عهده دارد اكثر زنان جامعه ما تمايل به انجام زايمان به روش سزارين در مقايسه به زايمان طبيعي دارند و آن را به عنوان روش مطلوب با عوارض كم تر مي دانند. آمار بالاي ميزان سزارين در جامعه ما اين موضوع را تا ييد مي كند. با توجه به نتايج اين پژوهش در دوره بعد از زايمان گروه زايمان طبيعي در حيطهي جسمي و رواني كيفيت زندگي نمره بهتري نسبت به گروه زايمان سزارين دارند. مديران و برنامه - ريزان بهداشتي مي توانند با برنامه هاي آموزشي مناسب اقدامات لازم را در جهت تغيير پندارهاي شخصي و ايجاد ديدگاه مثبت زنان نسبت به زايمان طبيعي انجام دهند. تشكر و قدرداني از معاونت محترم پژوهشي دانشكده پزشكي مشهد و دانشگاه علوم پزشكي مازندران (طرح مشترك با كد 85394) جهت مساعدت هاي ايشان تشكر مي شود. منابع 1. Peterson S, Bredow TS. Middle range theories. Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2004. p.275. 2. King CR, Hinds PS. Quality of life from nursing and patient perspectives. 2 nd ed. Boston: Jones and Bartlett Publishers; 2003. p.5-7,31,54. 3. Aghamolai T, Eftekhar Ardbili H. Principle of health services. 1 st ed. Tehran: Andish rafie; 2005. p.66-77. 4. Tingstrom Pia R, Kamwendo K, bergdahl B. Effect of a problem based learning rehabilitation program on quality of life in patients with coronary artery disease. Eur J Cardiovascul Nurs 2005;4(4):324-30. 5. Mental Health Group of WHO. WHOQOL measuring quality of life Abuse [Online]. 2004 [Cited 1 Aug 2005];[1 Screen]. Available from: URL: http://www.who.int/substance_abuse/research_tools/en/english_whoqol.pdf 6. Division of Mental health and Prevention of Substance Abuse [Online]. 1997 [Cited 1998];[1 Screen]. Available from: URL: http://www who. Int/en tity/ mental-health/ media/68.pdf. 7. Balducci L, Lyman G, Ershler W, Extermann M. Comprehensive pediatric oncology influence of aging on prevention, diagnosis and treatment of cancer. 2 nd ed. London: Taylor and Francis Group; 2003. p.29. 8. Schuiling KD, Likis FE. Women's gynecologic Health. Boston: Jones and Bartlett Publishers; 2006. p.71. 9. Pesavento F, Marconcini E, Drago D. Quality of life and depression in normal and in high-risk pregnancy: analysis of a sample of 100 women. Minerva Gynecol 2005;57(4):451-60. 10. Symon A, Mackay A, Ruta D. Postnatal quality of life: a pilot study using the Mother-Generated Index. J Adv Nurs 2003;42(1):21-9. 52
بررسي ارتباط نوع زايمان با كيفيت زندگي پس از زايمان 11. Ryan KJ, Berkwitz R, Barbien R, Duna if A. Kistner's Gynecology & women's health. 7 th ed. Boston: Mosby; 1999. p.524-30. 12. Sherwen L, Scoloveno M, Weingarten C. Maternity Nursing. 3 rd ed. Stamford: Appleton & Lance; 1999. p.841-2. 13. Varney H, Kriebs J, Gegor C. Varneyi s midwifery. 4 th ed. Boston: Jane's and Barlett; 2004. p.1048-65. 14. Hill PD, Aldag JC, Hekel B, Riner G, Bloomfield P. Maternal post partum quality of life questionnaire. J Nurs Meas. 2006;14(3):205-20. 15. Fraser DM, Coope MA. Myles textbook for midwifery. 14 th ed. Lomdon: Gillian Fletcher; 2003. p: 653-61. 16. Jansen AJ, Duvekot JJ, Hop WC, Essink-Bot ML, Beckers EA, Karsdorp VH, et al. New insights into fatigue and health-related quality of life after delivery. Acta Obstet Gynecol Scand 2007;86(5):579-40. 17. Murray SS, McKinney ES, Gorrie TM. Foundations of maternal-newborn nursing. 3 th ed. Philadelphia: Saunders Company; 2002. p.463-8. 18. Alimohamadian M, Shariat M, Mahmoodi M, Ramezanzadeh F. The influence of maternal request on the elective caesarean section rate in maternity hospitals in Tehran, Iran. Payesh (Journal of Iranian Institute for Health Sciences Research) 2003;2:133-9. 19. Cunnigham FG, Leveno KJ, Bloom SR, Haulth J, Gilstraplc LC, Wenstrom KO. William obstetrics. 22 nd ed. New York: McGraw Hill; 2005. p.190,592,706,708,590-92. 20. Lydon-Rochelle M, Holt VL, Martin DP, Easterling TR. Association between method of delivery and maternal re-hospitalization. JAMA 2000;283(18):2411-6. 21. Lyndon-Rochelle MT, Holt VL, Martin DP. Delivery and self-reported postpartum general health status among primiparous women. Pediatr Perinat Epidemiol 2001;15:232-40. 22. Gerber S, Sharp L, O toole C. Comparison of postpartum quality of life between patients with repeat cesarean delivery and vaginal birth after cesarean. AMJ Obstet Gynecol 2003;189(6):348. 23. Alizadh M, Charandy S, Nikniaz A. Assessment problem health mothers after 6 week postpartum in tabriz city (dissertation). Tabriz (Iran): Tabriz University of Medical Sciences; 2001. 24. Dolatian M, Mazia P, Alavi Majd H, Yazdjerdi M. The relationship between mode of delivery and postpartum depression. J Reprod Inferil 2006;7(3):260-8. 25. Norozi M, Bashardost N, Farmhini M.Assessment of postpartum physico-sexual problems and its related factors. Journal of Kordistan University of Medical Science 2006;8(1):102. 26. Montazeri A, Torkan B, omidvari s. The Edinburgh postnatal depression scale (EDPS): translation and validation study of the Iranian version. BMC Ppsychiatry 2007;7(11):1-6. 27. Border N. After the after birth: a critical review of postpartum health relative to method of delivery. J Midwifery Womens Health 2006;51:242-8. 28. Scolt JR Gibbs RS, karlan B, Hakey AF. Danforth,s obstetrics and gynecology. 1 st ed. Philadelphia: Lippincott Williams and Wilkins; 2003. p.47,449. 29. Clement S. psychychological aspects of caesarean section best practive & Research clinical. Obstetrics & Gynecology 2001;15:109-29. 30. Osis MJ, Paduaks, Duarte GA, Souzatr, Faunde SA. The opinion of Brazilian women regarding vaginal labor and cesarean section. In J Gynecol Obstet 2001;75(1):59-66. 31. Schytt E, Lindmark G, waldenstrom u. Physical symptoms after child birth: prevalence and associations with self-rated health. BJOJ 2005; 112:210-217. 53