مجله دانشكده پزشكي اصفهان سال سيام/شماره 0 /هفته چهارم آذرماه 39 تاريخ دريافت: 9/5/0 مقاله پژوهشي تاريخ پذيرش: 9/8/0 رابطهي ناامني غذايي فعاليت بدني و برخي عوامل اجتماعي- اقتصادي با پوكي استخوان در زنان ياي سهي 50 تا 60 ساله در اصفهان 4 3 شيما كريمي دكتر احمدرضا درستي مطلق دكتر هاله صدرزاده يگانه دكتر مصطفي حسيني 6 5 سيد بهزاد آيتاللهي دكتر محمدرضا سلامت چكيده مقدمه: استي وپروز از بيماريهاي شايع دوران ميانسالي و سالمندي و نيز يك بيماري سيستميك اسكلتي همراه با كاهش تودهي استخواني و تغييرات ميكروسكوپي در بافت استخواني و افزايش خطر شكستگي ميباشد. اين مطالعه به منظور بررسي رابطهي ناامني غذايي فعاليت بدني و برخي عوامل اجتماعي- اقتصادي با پوكي استخوان در زنان ياي سهي 50 تا 60 ساله انجام شد. روشها: مطالعهي حاضر يك مطالعهي مورد- شاهدي بود كه در سال 390 انجام شد. در اين مطالعه 60 زن ياي سهي 50 تا 60 سالهي مراجعهكننده به مركز سنجش تراكم استخوان اصفهان در دو گروه 80 نفري با پوكي استخوان و با استخوان طبيعي مقايسه شدند. پرسشنامههاي اطلاعات عمومي امنيت غذايي (United States Department of Agriculture) USDA و فعاليت بدني تكميل شد. در نهايت دادهها با استفاده از آزمونهاي آماري Fisher s exact χ و One way ANOVA تجزيه و تحليل شد. يافتهها: شغل همسر (0/00 < P) سطح اقتصادي خانوار (0/00 = P) بعد خانوار (0/003 = P) مدت زمان فعاليت در حالت استراحت و خواب P) = (0/003 و امنيت غذايي P) = (0/0 ميزان فعاليت در حالت ايستاده P) = (0/03 ميزان فعاليت در حالت استراحت و خواب P) = (0/07 عواملي بودند كه ارتباط معنيدار با پوكي استخوان داشتند. پس از حذف عوامل مخدوشكننده متغير ميزان فعاليت در حالت استراحت و خواب و شغل همسر به همراه ناامني غذايي به عنوان عوامل مستقل مو ثر بر پوكي استخوان شناسايي شدند. نتيجهگيري: با توجه به ارتباط ناامني غذايي با پوكي استخوان در زنان ياي سه اقدامات پيشگيريكننده ضروري به نظر ميرسد. واژگان كليدي: ناامني غذايي پوكي استخوان فعاليت بدني پرسشنامهي امنيت غذايي ياي سگي مقدمه پوكي استخوان از بيماريهاي شايع دوران ميانسالي و سالمندي است كه شيوع آن با توجه به شيوهي زندگي در جوامع مختلف متغير ميباشد. پوكي استخوان ميتواند منجر به شكستگي استخوان به ويژه در ستون مهرهها و لگن شود (). مو سسهي ملي پوكي استخوان در سال 00 اعلام داشت كه پوكي استخوان در ايران يك موضوع مهم با بار اقتصادي اجتماعي قابل ملاحظه است (). مطالعات در ديگر كشورها مو يد روند افزايشيابندهي بروز و شيوع پوكي استخوان ميباشد و تا ثير آن در زندگي به ويژه در زندگي زنان را نشان ميدهد. علت اين بيماري هنوز به طور كامل كارشناس ارشد گروه علوم تغذيه دانشكدهي تغذيه و رژيمشناسي دانشكدهي بهداشت پرديس بين الملل دانشگاه علوم پزشكي تهران تهران ايران دانشيار گروه تغذيهي جامعه دانشكدهي تغذيه و رژيمشناسي دانشكدهي بهداشت پرديس بين الملل دانشگاه علوم پزشكي تهران تهران ايران 3 استاديار گروه تغذيهي جامعه دانشكدهي تغذيه و رژيمشناسي دانشكدهي بهداشت دانشگاه علوم پزشكي تهران تهران ايران 4 استاد گروه آمار و اپيدميولوژي دانشكدهي بهداشت دانشگاه علوم پزشكي تهران تهران ايران 5 دانشجوي دندانپزشكي دانشكدهي دندانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي قزوين قزوين ايران 6 استاديار گروه فيزيك پزشكي دانشكدهي پزشكي دانشگاه علوم پزشكي اصفهان اصفهان ايران نويسندهي مسو ول: دكتر احمدرضا درستي مطلق Email: dorostim@tums.ac.ir 696
59/6 درصد در يزد 30/5 درصد در اسدآباد تبريز 36/3 درصد در دزفول 37/6 درصد در اصفهان 36/6 درصد و در شيراز 44 درصد گزارش شده است.(3-9) آگاهي دربارهي تعيين كنندههاي ناامني غذايي باعث ميشود كه درك بهتري از خانوارهايي كه احتمال دارد تحت تا ثير آنها قرار گرفته باشند و نيز مداخلاتي كه براي كاهش آن امكانپذير است فراهم شود. به طور كلي عواملي كه ميتوانند بر رژيم غذايي تا ثير بگذارند از قبيل قوميت عادتهاي غذايي منطقه سن و تحصيلات سرپرست خانوار و نيز حوادث ويژهاي كه بودجهي خانوار را تحت فشار قرار ميدهد (مثل از دست دادن شغل عدم داشتن شغل ثابت اضافه شدن به بعد خانوار يا از دست دادن كمكهاي غذايي) در ايجاد ناامني غذايي نقش دارند (0). با توجه به اين كه در مطالعات مختلف برآوردشده است كه بين 0 تا 50 درصد از تغييرات تراكم استخواني تحت تا ثير سبك زندگي قرار دارد () و ناامني غذايي نيز سبك زندگي را تحت تا ثير قرار ميدهد مطالعهي حاضر براي تعيين رابطهي ناامني غذايي با پوكي استخوان به نظر ميرسد براي اولين بار در ايران و جهان انجام گرفت تا رابطهي احتمالي بين اين دو را مورد بررسي قرار دهد. روشها اين مطالعه يك مطالعهي مورد- شاهدي بود كه در سال 390 بر روي زنان ياي سهي مراجعهكننده به مركز تشخيص پوكي استخوان اصفهان كه مايل به همكاري بودند انجام شد. زنان مورد مطالعه بين 50-60 سال داشتند و حداقل سال از آخرين قاعدگي آنها شناسايي نشده است و عوامل زيادي را در بروز آن مو ثر ميدانند (). از بين اين عوامل تغذيه و دريافت غذايي از اهميت ويژهاي برخوردار است (3-5). ناامني غذايي را ميتوان «دسترسي محدود يا نامطمي ن به غذاي كافي و سالم از نظر تغذيهاي يا توانايي محدود يا نامطمي ن براي دستيابي به غذاي قابل قبول از راههاي قابل قبول اجتماعي» تعريف كرد (6-9). ناامني غذايي با دريافت ناكافي مواد مغذي مهم نقص در تكامل ذهني اختلال در عملكرد رواني و رفتاري كودكان و بزرگسالان و ايجاد بيماري همراه است. ناتواني در خريدن غذاي مغذي و كافي و استرسهاي رواني و هيجاني ناشي از آن ميتواند اثر سوء بر سلامتي داشته باشد يا بيماري را كه توسط ساير عوامل خطر ايجاد ميشود تشديد كند (0). بررسيها نشان ميدهد كه ناامني غذايي باعث دريافت ناكافي ريزمغذيها اضافه وزن ناتواني در رسيدن به وزن قبل از بارداري افسردگي و كاهش سلامت مغز در زنان خانوارهاي كم درامد ميشود (). در سال 004 در سراسر دنيا بيش از 800 ميليون فرد تحت تا ثير ناامني غذايي قرار گرفتند كه اغلب آنها در كشورهاي در حال توسعه زندگي ميكردند (9). در ايران يك مطالعهي هزينهي خانوار نشان داد كه 0 درصد جامعه دسترسي اقتصادي مناسب به منظور سيري شكم را ندارند و حدود 50 درصد براي تا مين سيري سلولي دچار مشكل بودند يعني يك چهارم مردم دچار كمبود انرژي و نيمي از مردم دچار كمبود ريزمغذيها بودند (). مطالعات اخير انجام شده نيز نمايانگر شيوع گستردهي ناامني غذايي در ايران است به گونهاي كه شيوع ناامني غذايي در شهرستان ري 50/ درصد در دهستان قرهسوي شهرستان خوي 697
گذشته بود. عدم مصرف مكمل كلسيم و هر گونه Agriculture) (United States Department of مكمل ديگر در سال گذشته عدم مصرف داروهاي كورتيكواستروييدي عدم مصرف الكل عدم درمان با هورمون و عدم ابتلا به ديابت فشار خون مشكلات قلبي مشكلات گوارشي (معده و روده) ناراحتي كليه كم كاري و پر كاري تيروييد از ديگر شرايط ورود به مطالعه بودند. همچنين در صورت عدم دقت در پاسخگويي به سو الات پرسشنامه (به صورتي كه براي طرح قابل استفاده نبود) عدم امكان تعيين چگالي استخوان (به علت همكاري نكردن فرد و مسايل ديگر) و انصراف فرد از همكاري فرد از مطالعه خارج ميشد. پس از تشريح اهداف و جزييات طرح در صورت تمايل فرد براي شركت در اين تحقيق ابتدا رضايتنامهي شركت در طرح اخذ شد. پس از مشخص شدن نتايج آزمايش تراكم استخوان (توسط پزشك) مطابق جواب آزمايش تراكم استخوان افراد به گروه گروه مورد و شاهد (هر گروه 80 نفر) تقسيم شدند. گروه مورد شامل خانمهاي ياي سه 50 تا 60 سالهاي بودند كه در دو نقطهي لگن و كمر پوكي استخوان داشتند. استي وپروز بر اساس مقايسهي فرد با ميانگين جمعيت بزرگسال جوان با همان دور يه سني و جنس تشخيص داده شد ( 8). در اين تعريف استي وپروز زماني اطلاق ميشود كه چگالي استخوان فرد بيش از /5 انحراف معيار از ميانگين جمعيت جوان سالم همان جنس كمتر باشد. گروه شاهد شامل خانمهايي با همان مشخصات گروه مورد بود با اين تفاوت كه در دو نقطهي لگن و كمر در آزمايش تشخيص پوكي استخوان طبيعي بودند. سپس اطلاعات در زمينهي ناامني غذايي از طريق تكميل پرسشنامهي 8 گويهاي USDA اطلاعات فعاليت بدني فرد با پرسشنامهي بينالمللي فعاليت بدني و اطلاعات اجتماعي- اقتصادي خانوار از طريق تكميل پرسشنامهي اطلاعات عمومي با انجام مصاحبهي حضوري جمعآوري شدند. سو الات پرسشنامهي عمومي خانوار عبارت از سن فرد شغل فرد و همسر وي سطح تحصيلات فرد و همسر وي وضعيت مالكيت خانه سطح اقتصادي خانوار (برآورد شده از روي تعداد اقلام وسايل زندگي) و بعد خانوار بود. در پرسشنامهي فعاليت بدني مدت زمان فعاليت و ميزان فعاليت در دو گروه مورد و شاهد در 9 سطح فعاليت بدني از كمترين شدت (خواب و استراحت به صورت درازكش) تا بيشترين شدت (انجام ورزشهايي مانند دو مسابقه دوچرخه سواري فوتبال هندبال تنيس و غيره) بررسي شد. امتياز نهايي پرسشنامه 8 گويهاي امنيت غذايي بر حسب تعداد پاسخ مثبت به سو الهاي پرسشنامه تعيين شد. تمامي افراد ناامن مورد مطالعه ناامن بدون گرسنگي بودند. به علت وجود نداشتن افراد ناامن غذايي با گرسنگي شديد و متوسط در هنگام تجزيه و تحليل آماري دادهها بر اساس امتياز محاسبه شده به دو دستهي امن غذايي (0- پاسخ مثبت) و ناامن غذايي (3-7 پاسخ مثبت) طبقهبندي شدند. دادهها با نرمافزار SPSS نسخهي 0 STATA و (version 0, SPSS Inc., Chicago, IL) نسخهي و آزمونهاي آماري Fisher s exact χ و One way ANOVA يافتهها تجزيه و تحليل شد. در اين مطالعه 80 زن مبتلا به استي وپروز با 80 زن 698
) ارتباط ناامني غذايي و برخي عوامل مرتبط با پوكي استخوان وسايل زندگي به عنوان سطح اقتصادي پايين و داشتن 4 قلم و بيشتر (تا 9 قلم) به عنوان سطح اقتصادي بالا سالم مقايسه شدند. ميانگين سن زنان گروه مورد و شاهد به ترتيب ± 3/3 56 و ± 3/3 55/5 سال بود و طبق آزمون Student-t اختلاف معنيداري بين ميانگين سن در دو گروه وجود نداشت. در مورد شغل فرد در هر دو گروه مورد و شاهد فراوانترين شغل خانهداري بود. انجام آزمون Fisher s exact بر روي اين دادهها نشان داد كه توزيع شغلي در دو گروه مذكور اختلاف معنيداري نداشت. آزمون χ بر روي دادههاي مربوط به شغل همسران نشان داد كه توزيع شغل همسر در دو گروه مذكور اختلاف معنيداري داشت (0/00 < P). آزمون χ نشان داد كه توزيع فراواني وضع تحصيلات در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنيداري نداشت. بر اساس آزمون χ توزيع فراواني تحصيلات همسر در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنيداري نداشت. در دو گروه مورد و شاهد به ترتيب 73 و 76 نفر داراي منزل ملكي بودند (9/ درصد در مقابل 95 درصد) و در اين دو گروه به ترتيب 7 و 4 نفر داراي منزل استيجاري بودند (8/8 درصد در مقابل 5 درصد) بر اساس آزمون χ تفاوت بين دو گروه معنيدار نبود. براي سطح اقتصادي داشتن 3 قلم و كمتر از طبقهبندي شد. انجام آزمون Fisher s exact P نشان داد كه سطح اقتصادي در دو گروه تفاوت معنيدار داشت = 0/00) به طوري كه افراد مورد بيشتر در گروه كم درامد قرار داشتند. در جدول عوامل خطر پوكي استخوان در دو گروه مورد و شاهد نشان داده شده است. طبق يافتهها شغل همسر سطح اقتصادي خانوار تعداد افراد خانواده و امنيت غذايي در بروز پوكي استخوان نقش معنيدار داشتند. فعاليت بدني در سطوح مختلف از ديگر عوامل مورد بررسي در اين مطالعه بود. نتايج به دست آمده از مدت زمان و ميزان فعاليت روزانه در دو گروه مورد و شاهد در جدول نشان داده شده است. طبق اين جدول مدت زمان سپري شده براي استراحت و خواب (0/07 = (P و ميزان فعاليت در حال استراحت و خواب (0/03 = P) در وضعيت ايستاده و در كارهاي منزل مانند شستن ظروف (0/0 = P) در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنيداري داشت. مقدار P < 0/00 0/00 0/003 0/003 متغير شغل همسر وضعيت اقتصادي وضعيت امنيت غذايي بعد خانوار جدول. عوامل خطر پوكي استخوان در دو گروه مورد و شاهد سطح كارمند و آزاد كارگر و بازنشسته پايين بالا امن ناامن انحراف معيار ± ميانگين تعداد 38 مورد درصد 47/5 تعداد 59 شاهد درصد 73/8 6/ /5 77/5 77/5 /5 3/4 ± /0 8 6 6 8 5/5 46/3 53/8 55/0 45/0 4/03 ± /43 4 37 43 44 36 699
جدول. مقايسهي مدت زمان و ميزان فعاليت بدني روزانه در دو گروه مورد و شاهد بيمار شاهد نوع فعاليت مدت زمان (دقيقه در روز) تم( ميزان فعاليت دقيقه در روز) مدت زمان (دقيقه در روز) تم( ميزان فعاليت دقيقه در روز) انحراف معيار ± ميانگين انحراف معيار ± ميانگين انحراف معيار ± ميانگين انحراف معيار ± ميانگين 47/3 ± 78/6 * 476/7 ± 89/ 474/6 ± 49 * 54/ ± 68/ استراحت خواب 88/6 ± 3/3 87/9 ± / 93/4 ± 0/3 فعاليتهاي نشسته تماشاي تلويزيون 93/4±0/3 95/8 ± 77/6 63/9 ± 5/7 99 ± 40/7 كار با رايانه نشستن در كلاس درس يا جلسه ± 6/5 67/ 497/9 ± 8/8 49 ± 4 40/6 ± 84/8 ايستادن كارهاي منزل مانند شستن ظروف ± 55 6/ 7/4 ± 03 75/8 ± 67/7 59/ ± 9 89/7 ± 70/4 تميزكاري خريد پيادهروي 86/7 ± 46/ /7 ± /5 35 ± 45 ± دوچرخهسواري تفريحي راه رفتن سريع P = 0/0 : P = 0/03 : * P = 0/07 : جدول 3. عوامل مو ثر بر پوكي استخوان زنان مورد مطالعه بر اساس مدل Logistic regression مقدار P عوامل خطر (فاصلهي اطمينان 95 درصد) OR 0/06 /4 (/-5/) امنيت غذايي امن ناامن 0/00 /5 (/-5/) * فعاليت در حالت استراحت و خواب (مت دقيقه در روز) كمتر از 40 بيشتر از 480 0/00 3/ (/5-6/3) شغل همسر آزاد و كارمند كارگر و بازنشسته * ميانهي گروه شاهد به عنوان مرز تقسيمبندي در نظر گرفته شد. در مرحلهي آخر همهي عوامل مورد بررسي در يك مدل Logistic regression وارد شدند تا بتوان متغيرهاي مستقل مو ثر بر پوكي استخوان را در حضور ناامني غذايي معين كرد. جدول 3 مدل نهايي Logistic regression را در انتخاب متغيرهاي مو ثر پس از حذف مخدوشكنندهها نشان مي دهد. چنانچه در اين جدول مشاهده ميشود پس از حذف تا ثير متغيرهاي مخدوشكننده متغير فعاليت بدني OR = /5) با فاصلهي اطمينان 95 درصد /-5/) و شغل همسر (3/ = OR با فاصلهي اطمينان 95 درصد /5-6/3) به همراه ناامني غذايي (/4 = OR با فاصلهي اطمينان 95 درصد /-5/) به عنوان عوامل مستقل مو ثر بر پوكي استخوان شناسايي شدند. به عبارت ديگر شانس ابتلا به پوكي استخوان براي زناني كه از لحاظ غذايي ناامن غذايي بودند /4 برابر زناني است كه وضعيت غذايي امن داشتند. بحث بر اساس يافتههاي مطالعه شغل همسر سطح اقتصادي خانوار بعد خانوار مدت فعاليت در حالت استراحت و خواب ميزان فعاليت در حالت استراحت و خواب ميزان فعاليت در حالت ايستاده و امنيت غذايي ارتباط 700
آماري معنيدار با پوكي استخوان داشتند. نوع شغل همسران در دو گروه مبتلا و غير مبتلا به استي وپروز اختلاف معنيدار داشت. در مطالعهاي كه كرامت و همكاران انجام دادند يك ارتباط قوي بين شغل همسر و استي وپروز به عنوان عامل خطرساز وجود نداشت (3). تفاوت در نوع شغل همسران ميتواند به طور مستقيم به سطح درامد خانوار ارتباط داشته باشد و به طبع آن انجام مراقبتهاي پزشكي در اختيار داشتن ساير امكانات و كيفيت زندگي را تحت تا ثير قرار دهد. سطح اقتصادي خانوار از ديگر عواملي بود كه در اين مطالعه بررسي شد كه بين دو گروه مبتلا و غير مبتلا به پوكي استخوان اختلاف معنيداري داشت. طبق نتايج اين مطالعه در گروه مورد درصد بالاتري از افراد در سطوح اقتصادي پايين قرار داشتند. در مطالعهاي كه del Rio گروهي كه از نظر وضع و همكاران نيز انجام دادند اقتصادي پايينتر بودند چگالي املاح استخوان كمتري داشتند (4). نكتهي قابل ذكر اين است كه سطح اقتصادي مهمترين عامل تعيينكننده در امنيت غذايي خانوار است. از اين رو خانوارهايي كه سطح اقتصادي بالاتري دارند به ميزان كمتري در معرض خطر پوكي استخوان قرار دارند. بعد خانوار نيز در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنيدار داشت. مطالعهي مشابه ديگري كه در ارتباط با پوكي استخوان و بعد خانوار باشد يافت نشد. تعداد افراد خانوار عاملي است كه از چند جهت ميتواند بر روي پوكي استخوان مو ثر باشد. در درجهي اول خانوارهاي پر جمعيت اغلب از سطح اقتصادي پايينتري برخوردار هستند. در خانوارهاي پر جمعيت مادران بيشتر در معرض خطر مشكلات ناشي از تغذيه و به ويژه پوكي استخوان هستند چرا كه كمترين مقدار غذا را مصرف ميكنند. در حقيقت مادران غذاي موجود را در مرتبهي اول در اختيار فرزندان و پدر خانواده قرار ميدهند. مطلب ديگر اين كه ميزان مراقبت پزشكي و استفاده از خدمات بهداشتي- درماني در خانوادههاي پر جمعيت كمتر است و بدين جهت بيماري در مادراني كه در خانوارهاي پر جمعيت زندگي ميكنند ديرتر تشخيص داده ميشود و بالطبع تا ثير اقدامات درماني نيز كمتر خواهد بود. طبق نتايج به دست آمده ميانگين نمرهي امنيت غذايي در دو گروه مورد و شاهد به ترتيب /07 ± / و ± /45 /77 بود و تفاوت بين دو گروه معنيدار بود. طبق نتايج اين مطالعه شيوع ناامني غذايي در گروه مورد 45 درصد و در گروه شاهد /5 درصد بود. همچنين شيوع ناامني غذايي در كل موارد مورد مطالعه 33/8 درصد بود و وضعيت امنيت غذايي در دو گروه مذكور اختلاف معنيداري داشت. قابل ذكر است كه در هيچ يك از زنان مورد مطالعه وضعيت غذايي ناامن همراه با گرسنگي مشاهده نشد. ناامني غذايي ميتواند با دريافت ناكافي مواد مغذي مهم نقص در تكامل ذهني اختلال در عملكرد رواني و رفتاري كودكان و بزرگسالان و ايجاد بيماري همراه باشد. ناتواني در خريد غذاي مغذي و كافي و استرسهاي رواني و هيجاني ناشي از آن ميتواند اثر سوء بر سلامتي داشته باشد يا بيماري را كه توسط ساير عوامل خطر ايجاد شده است تشديد كند (). هيچ مطالعهي ديگري در مورد ارتباط ناامني غذايي با پوكي استخوان انجام نشده است. در مطالعهي ما ميانگين مدت زماني كه صرف كارهاي نشسته و كم تحرك ميشد در گروه مورد به 70
طور قابل ملاحظهاي بيشتر بود. به عنوان مثال ميانگين مدت زماني كه زنان صرف خوابيدن و استراحت كرده بودند در گروه مورد ± 68/ 54/ و در گروه شاهد ± 89/ 476/7 دقيقه بود و تفاوت معنيداري بين دو گروه وجود داشت. در مقابل مدت زماني كه صرف ايستادن و كارهاي منزل مانند شستن ظروف شده بود در گروه مورد ± 55 6/ و در گروه شاهد ± 4 49 بود. در مطالعهاي كه احمدنيا و همكاران انجام دادند سبك زندگي از نظر ميزان فعاليتهاي بدني و پوكي استخوان مورد بررسي قرار گرفت. نتايج مطالعهي آنها نشان داد كه تنها 9/ درصد از افراد مورد مطالعه فعاليت بدني مطلوب داشتند (5). در مطالعهاي كه سهيلي آزاد و همكاران انجام دادند نيز فعاليت بدني بيشتر با كاهش پوكي استخوان ارتباط داشت (). در مطالعهي حبيبزاده و همكاران نيز اثر مثبت برنامهي پيادهروي بر چگالي املاح استخوان نشان داده شد (6). همچنين در مطالعات Nguyen Aggarwal و همكاران (7) و و همكاران (8) نيز نداشتن فعاليت بدني به طور معنيداري با چگالي پايين استخوان در ارتباط بود. اما در مطالعهي Filip و Zagorski ميزان فعاليت بدني ارتباط معنيداري با چگالي املاح استخوان نداشت (9). ميزان فعاليت بدني روزانه و مقدار مصرف انرژي ميتواند به طور مستقيم و غير مستقيم در بروز استي وپروز مو ثر باشد. در درجهي اول انجام فعاليتهاي ورزشي باعث تقويت سوخت و ساز در بدن ميشود و با بالا رفتن فعاليت قلب و عروق و تبادلات انرژي و مواد در بدن جذب مواد معدني از جمله كلسيم نيز بالاتر خواهد رفت. از طرف ديگر انجام فعاليتهاي ورزشي باعث افزايش فشار بر استخوانها و به تعويق افتادن پوكي استخوانها ميگردد. پيشنهادها بر اساس نتايج به دست آمده اختصاص دادن زمان كمتر به خواب و استراحت و افزايش فعاليت بدني و تشويق زنان به پيادهروي و داشتن فعاليت بدني مناسب از روشهاي كاهش استي وپروز است. به علاوه با توجه به شيوع 45 درصدي ناامني غذايي در زنان داراي پوكي استخوان تنظيم برنامههاي فقرزدايي در كشور و اراي هي راهكارهاي عملي به مردم از طريق سازمانهاي مربوط جهت جلوگيري از ايجاد ناامني غذايي ضروري به نظر ميرسد. نكتهي ديگر اين كه مسو ولان در برنامهريزيهاي در سطح كلان بايد به اين نكته توجه كنند كه بعضي مشاغل امنيت غذايي را كم ميكنند و با پوكي استخوان ارتباط معنيداري دارند. تشكر و قدرداني اين مقاله برگرفته از پاياننامهي دورهي كارشناسي ارشد رشتهي علوم تغذيه ميباشد كه با همكاري دانشگاه علوم پزشكي تهران انجام شد. از همكاري استادان محترم گروه تغذيهي دانشگاه علوم پزشكي تهران (دانشكدهي بهداشت و گروه بيوشيمي) قدرداني ميشود. 70
References. Jamshidian Tehrani M, Kalantari N, Azadbakht L, Esmaiel zade A, Rajaee AR, Hushyar Rad A, et al. Osteoporosis risk factors in women 60-40 years old in Tehran. Iran J Endocrinol Metab 004; 6(): 39-45.. Consensus development conference: diagnosis, prophylaxis, and treatment of osteoporosis. Am J Med 993; 94(6): 646-50. 3. Hyun TH, Barrett-Connor E, Milne DB. Zinc intakes and plasma concentrations in men with osteoporosis: the Rancho Bernardo Study. Am J Clin Nutr 004; 80(3): 75-. 4. John J. Nutrition and bone health. In: Kathleen Mahan L, Escott-Stump S, editors. Krause's food, nutrition, and diet therapy. th ed. Philadelphia, PA: Saunders; 004. p. 64-65. 5. Tucker KL. Dietary intake and bone status with aging. Curr Pharm Des 003; 9(3): 687-704. 6. Inoue M, Monsivais P, Qin R, Saigusa A, Torkelson R, Yang HY. Exploring the links between food insecurity and obesity. [cited 005 Jan 8]. Available from: URL: http://courses.washington.edu/nutr53/final paper FI.doc. 7. Frongillo EA, Nanama S. Development and validation of an experience-based measure of household food insecurity within and across seasons in northern Burkina Faso. J Nutr 006; 36(5): 409S-49S. 8. Melgar-Quinonez HR, Zubieta AC, MkNelly B, Nteziyaremye A, Gerardo MF, Dunford C. Household food insecurity and food expenditure in Bolivia, Burkina Faso, And the Philippines. J Nutr 006; 36(5): 43S-437S. 9. Cook JT, Frank DA, Levenson SM, Neault NB, Heeren TC, Black MM, et al. Child food insecurity increases risks posed by household food insecurity to young children's health. J Nutr 006; 36(4): 073-6. 0. Ghasemi H. Food and nutrition security project's final report - planning and execution of studies. Tehran, Iran: National Nutrition and Food Technology Research Institute; 000. p.. [In Persian].. Laraia BA, Siega-Riz AM, Gundersen C, Dole N. Psychosocial factors and socioeconomic indicators are associated with household food insecurity among pregnant women. J Nutr 006; 36(): 77-8.. Hosein nejad A, Soltani A, Adibi H, Hamidi Z, Maghbooli Z, Larijani B. The relationship between lifestyle and bone mineral density in men. Physician East 003; (5): 3-0. 3. Payab M, Dorosti Motlagh A, Eshraghiyan M, Siasi F, Karimi T. Food insecurity is associated with social factors - the economy and nutrition of mothers with primary school children in the city of Rey in 389. Iran J Nutr Sci Food Technol 0; 7(): 75-84. 4. Sharafkhani R, Dastgiri S, Gharaaghaji A, Ghavamzadeh S. Prevalence of the household food insecurity and its influencing factors: Across-sectional study (Khoy City). Urmia Med J 0; (): 3-8. 5. Karam soltani Z, Dorosty motlagh AR, Eshraghian MR, Siassi F, Djazayeri A. Obesity and food security in Yazd primary school students. Tehran Univ Med J 007; 65(7): 68-76. 6. Dastgri S, Mahbub S, Totonchi H, Ostad Rahimi A. Factors affecting food insecurity: a Crosssectional study in Tabriz in 383-84. J Ardabil Univ Med Sci 006; 6(3): 33-9. 7. Hakim S, Dorosti M, Eshraghian M. Association of Food Insecurity and Household Socio- Economic Status with the Body Mass Index Among Urban Women in Dezful. J Sch Public Health Inst Public Health Res 00; 8(): 55-66. 8. Mohammadzadeh A, Dorosty A, Eshraghian M. Household food security status and associated factors among high-school students in Esfahan, Iran. Public Health Nutr 00; 3(0): 609-3. 9. Ramesh T, Dorosty A, Abdollahi M. Prevalence of household food insecurity in the City of Shiraz and its association with socio-economic and demographic factors, 008. Iran J Nutr Sci Food Technol, Iran 00; 4(4): 53-64. 0. Dave JM, Evans AE, Saunders RP, Watkins KW, Pfeiffer KA. Associations among food insecurity, acculturation, demographic factors, and fruit and vegetable intake at home in Hispanic children. J Am Diet Assoc 009; 09(4): 697-70.. Delaun S, Ladner P. Fundamental of Nursing. 3 rd ed. Australia: Delmar WB Co; 00; p. 65.. Soheili Azad A, Golestan B, Jahanbakhsh S. Associated risk factors in women with osteoporosis and osteopenia referred to bone densitometry Baharloo Hospital. Iranian Journal of Medical Sciences 007; 4(57): 9-9. 3. Keramat A, Khalilifard A, Adibi H, Chopra A, Kunjir V, Patwardhan B. Association between demographic factors and osteoporosis in urban Iranian postmenopausal women. J Reprod Fertil 005; 6(): 98-06. 4. del Rio BL, Romera BM, Pavia SJ, Setoain QJ, Serra ML, Garces RP, et al. Bone mineral density in two different socio-economic population groups. Bone Miner 99; 8(): 59-68. 5. Ahmadnia E, Shakibazadeh E, Emamgholi Khooshehcheen T. Evaluation of nursing students in lifestyle associated with 703
Osteoporosis. Journal of Nursing and Midwifery 009; 5(4): 50-9. 6. Habibzadeh S N, Rahmaninia F, Daneshmandi H. Effect of walking program on bone mass density, body composition and some of blood factors in obese and thin girls. Kowsar Med J 00; 5(): 55-9. 7. Nguyen TV, Kelly PJ, Sambrook PN, Gilbert C, Pocock NA, Eisman JA. Lifestyle factors and bone density in the elderly: implications for osteoporosis prevention. J Bone Miner Res 994; 9(9): 339-46. 8. Aggarwal N, Raveendran A, Khandelwal N, Sen RK, Thakur JS, Dhaliwal LK, et al. Prevalence and related risk factors of osteoporosis in periand postmenopausal Indian women. J Midlife Health 0; (): 8-5. 9. Filip RS, Zagorski J. Osteoporosis risk factors in rural and urban women from the Lublin Region of Poland. Ann Agric Environ Med 005; (): -6. 704
Journal of Isfahan Medical School Original Article Vol. 30, No. 0, 4 th week, December 0 Received: 0.8.0 Accepted: 3.0.0 Relation of Food Insecurity, Physical Activity and Socio-economic Factors with Osteoporosis in Postmenopausal Women of 50-60 Year-old in Isfahan, Iran Shima Karimi MSc, Ahmadreza Dorosty Motlagh PhD, Haleh Sadrzadeh-Yeganeh PhD 3, Mostafa Hosseini PhD 4, Seyed Behzad Ayatollahi 5, Mohammad Reza Salamat MD 6 Abstract Background: Osteoporosis, which is the most common systemic skeletal disease in middle-age and old people, is accompanied with decreased bone density, microscopic changes in bone tissues, and increased risk of fractures. This study was performed in order to find out the relation of food insecurity, physical activity, and some socio-economic factors with osteoporosis in postmenopausal women. Methods: This case-control study was done in 0 on 60 postmenopausal women between the ages of 50 to 60 years referred to Isfahan Bone Density Assessment Center (Isfahan, Iran). 80 participants diagnosed with osteoporosis were compared with the rest who had normal bone density. In this research, a general as well as a food security and physical activity questionnaire were used. Findings: Items which had statistically significant effect on bone density were husband job, the financial status of family, the number of households, the amount and period of activity in sleep and rest, amount of activity in stand position, and food insecurity. After the adjustment of confounding factors, we found out that the amount of activity in sleep and rest, husband job, and food insecurity are independent factors affecting the bone density. Conclusion: Considering the effect of food insecurity on osteoporosis in postmenopausal women, preventive measures seem necessary. Keywords: Food supply, Osteoporosis, Motor activity, Food security, Postmenopause Department of Nutritional Sciences, School of Nutritional Sciences and Dietetics, School of Public Health, International Campus of Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran Associate Professor, Department of Community Nutrition, School of Nutritional Sciences and Dietetics, School of Public Health, International Campus of Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran 3 Assistant Professor, Department of Community Nutrition, School of Nutritional Sciences and Dietetics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran 4 Professor, Department of Epidemiology and Biostatistics, School of Public Health, Tehran University of Medical Sciences, Tehran, Iran 5 Student of Dentistry, School of Dentistry, Qazvin University of Medical Sciences, Qazvin, Iran 6 Assistant Professor, Department of Medical Physics, School of Medicine, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran Corresponding Author: Ahmadreza Dorosty Motlagh PhD, Email: dorostim@tums.ac.ir 705