اثرات داروي اسپيرونولاكتون روي هورمونهاي محور هيپوفيز گناد در موشهاي صحرايي ماده 2 فرهاد مرادي (M.Sc.) اكبر زراعتپيشه (Ph.D.) مهرداد شريعتي (Ph.D.) مختار مختاري (Ph.D.) - گروه زيست شناسي دانشكده علوم دانشگاه آزاد اسلامي واحد نورآباد ممسني ممسني ايران 2- گروه زيست شناسي دانشكده علوم دانشگاه آزاد اسلامي واحد جيرفت جيرفت ايران - گروه زيست شناسي دانشكده علوم دانشگاه آزاد اسلامي واحد كازرون كازرون ايران زمينه و هدف: اسپيرونولاكتون به عنوان يك داروي ديورتيك و آنتاگونيست آلدوسترون در درمان فشار خون بالا اختلالات كبدي كليوي و قلبي و همچنين پرمويي در زنان مصرف ميگردد. از اثرات جانبي اين دارو كاهش ميل جنسي و اختلال درقاعدگي گزارش شده است. با توجه به عدم بررسي اثرات اسپيرونولاكتون روي هورمونهاي محور هيپوفيز گنادها اين تحقيق با هدف بررسي اثرات احتمالي اين دارو بر هورمونهاي اين محور انجام گرفت. روش بررسي: پژوهش حاضر روي پنج گروه موش صحرايي بالغ هر گروه شامل نه سر موش انجام شد. گروه كنترل هيچ دارويي دريافت نكردند. گروه شم حلال داروي اسپيرونولاكتون (سرم فيزيولوژي) و گروههاي تيمار تا به ترتيب غلظتهاي 25 و 50 و 00mg/kgBW اسپيرونولاكتون را به صورت دهاني حلقي (خوراكي) و به مدت 4 روز دريافت كردند. پس از طي اين مدت هورمونه يا LH, FSH استروژن و پروژسترون به روش راديوايمونواسي (RIA) مورد سنجش قرار گرفت و نتايج حاصل بين گروه كنترل و ساير گروهها مورد مقايسه قرار گرفت. 0/05>p به عنوان سطح معنيداري در نظر گرفته شد. نتايج: ميانگين غلظت هورمون FSH در گروههاي تيمار تا و گروههاي شم و كنترل (به صورت (M±SEM به ترتيب 0/0/± 02/0/4± 06/0/8± 0/6±0/02 و 0/0/8± بود كه فقط در گروه تيمار افزايش معنيداري را نسبت به گروه كنترل نشان داد. مقدار هورمون LH نيز به ترتيب 0/0/± 02/0/9± 02/0/4± 02/0/± و 02/0/2± بود كه فقط در دوز B.W. 50mg/kg نسبت به گروه كنترل تغييرات معنيداري ديده شد. كليه مقاديرFSH LH, بر حسب miu/ml ميباشد. مقادير هورمون است روژن بر حسب pg/ml به ترتيب 99/9±2/0 4/7±22/5 9/±2/0 /9±2/04 و 25/2±46/7 و همچنين مقادير هورمون پروژسترون بر حسب pmol/ml به ترتيب 00/2±24/9 72/6±5/09 79/4±9/7 62/±26/02 و 66/5±27/6 بود كه در هيچ يك از گروههاي تجربي و شم نسبت به گروه كنترل اختلاف معنيداري مشاهده نشد. نتيجهگيري: نتايج مطالعه حاضر نشانگر تاثير معنيدار و وابسته به دوز داروي اسپيرونولاكتون بر هورمونهاي LH وFSH ميباشد. همچنين بيانگر اين است كه اين دارو تاثيري بر غلظت هورمونهاي جنسي ندارد و بنابراين مصرف آن باعث اختلالات هورموني نميگردد. كليد واژگان: اسپيرونولاكتون استروژن پروژسترون محور هيپوفيز گناد موشهاي صحرايي هورمونهاي جنسي.LH FSH ايران. مسي ول مكاتبه: دكتر اكبر زراعت پيشه بن بست سوم كوچه مدني خيابان مدني نورآباد ممسني كدپستي: 759-7667 فارس پست الكتريك: a.zeraatpishe@yahoo.com دريافت: 87/6/27 پذيرش: 87/0/4 صفحات 6-24
زمينه و هدف اسپيرونولاكتون يك استروي يد صناعي است كه به عنوان آنتاگونيست رقابتي آلدوسترون عمل ميكند. اين دارو با نام تجاري آلداكتون در گروه داروهاي ديورتيك قرار ميگيرد و آثار آلدوسترون بر روي لولههاي جمعكننده قشر كليه را آنتاگونيزه ميكند (). اين مهار از طريق آنتاگونيسم فارماكولوژيك مستقيم در گيرندههاي مينرالوكورتيكوي يدي صورت ميگيرد. اين دارو به گيرندههاي آلدوسترون متصل شده و تشكيل متابوليتهاي فعال آلدوسترون در داخل سلول را كاهش ميدهد. اين دارو در درمان فشار خون هيپر آلدوسترونيسم ثانويه نارساي ي احتقاني قلب سيروز كبدي سندروم نفروتيك و پر مويي در زنان بكار ميرود (2). اين دارو داراي ساختار شبه استروي يدي و حلقوي بوده و فرمول بسته آن C 2 H 2 SO 4 ميباشد. از عوارض اين دارو هيپر كالمي اسيدوز ژنيكو ماستي هيپرپلازي پروستات بينظمي قاعدگي مسموميت كبدي سردرد كاهش توان جنسي و اختلالات قاعدگي ميباشد (). Preston و همكاران در سال 2007 نشان دادند كه داروي اسپيرونولاكتون به عنوان يك داروي ديورتيك «نگهدارنده پتاسيم» و آنتاگونيست آلدوسترون است (4). Rapkin و همكاران در سال 2007 اثبات كردند كه داروي اسپيرونولاكتون مهاركننده رقابتي آلدوسترون است و ميتواند به گيرندههاي سيتوپلاسمي مينرالوكورتيكوي يدها متصل شده و از انتقال كمپلكس گيرنده آلدوسترون به هسته جلوگيري نمايد (5). Hauben و همكاران در سال 2007 طي مطالعهاي نشان دادند كه اين دارو ميتواند در بدن به انواع متابوليتها از جمله كانرنون و 7- آلفا تيومتيل اسپيرونولاكتون تبديل گردد كه اثر داروي اسپيرونولاكتون را تشديد ميكنند (6). Baumann و همكاران در سال 2007 اثبات كردند كه داروي اسپيرونولاكتون باعث مهار آنزيم تبديل كننده آنژيوتانسين (ACE) ميشود (7). در سال 2002 Vacher و همكاران نشان دادند كه اين دارو روي متابوليسم دوپاميني موثر است (8). مطالعات انجام شده توسط Frances در سال 200 نشان داد كه مصرف داروي اسپيرونولاكتون ميزان ترشح دوپامين از هيپوتالاموس را افزايش ميدهد (9). Sherchenko و همكاران در سال 200 نشان دادند كه اسپيرونولاكتون باعث افزايش نوراپينفرين ميشود (0). Ebeid و همكاران در سال 2008 اثبات كردند كه اسپيرونولاكتون باعث افزايش نوروترانسميترهاي كاتكول آميني از جمله نوراپينفرين ميگردد و نوراپينفرين با تا ثير بر گيرندههاي آدرنرژيك ميزان LH را افزايش ميدهد () مطالعه Zouboulis و همكاران در سال 2007 نشان داد كه داروي اسپيرونولاكتون داراي اثرات آنتي آندروژني است و به همين دليل از اين دارو براي درمان پرمويي در خانمها استفاده ميشود. كاهش سنتز آندروژنها منجر به كاهش سروتونين ميشود (2). Berardis De و همكاران در سال 2007 اثبات كردند كه داروي اسپيرونولاكتون باعث كاهش غلظت سروتونين ميشود و بين غلظت سروتونين و LH رابطه معكوسي وجود دارد. همچنين دخالت مستقيم گيرندههاي سروتونين بهخصوص 5HT2A در ترشح LH در موشهاي صحرايي به اثبات رسيده است (). در سال 2004 Petra و همكاران طي مطالعهاي نشان دادند كه اسپيرونولاكتون باديهيدروتستوسترون براي اشغال گيرندههاي آندروژني در بافتهاي هدف رقابت كرده و فعاليت 5- آلفا ردوكتاز را كاهش ميدهد (4). در سال 2007 تحقيقات انجام شده توسط Knuttgen و همكاران نشان داد كه اين دارو با مهار مستقيم آنزيم 5- آلفا ردوكتاز و اثر بر سيستم سيتوكروم P450 در روند استروي يدوژنز موثر است (5). Corbould و همكاران در سال 2007 نشان دادند كه با مصرف اين دارو ميزان اكتيوين و انسولين افزايش و ميزان 8
اينهيبين و فوليستاتين كاهش مييابد (6). Ganie و همكاران در سال 2004 بيان كردند اسپيرونولاكتون در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پليسيستيك باعث كاهش سطح سرمي LH/FSH ميشود (7). Backstrom و همكاران در سال 200 نشان دادند كه اسپيرونولاكتون همانند آگونيستهاي GnRH در افزايش LH مو ثر است (8). با توجه به مصرف داروي اسپيرونولاكتون بخصوص در زنان براي درمان هيرسوتيسم و آكنه يا بهبود بعضي از عوارض ناشي از بيماريهايي چون سندروم تخمدان پليكيستيك سندروم پيش از قاعدگي و آندومتريوزيز از يك طرف و عدم مطالعه منسجمي در رابطه با اثر اين دارو روي ميزان ترشح هورمونهاي محور هيپوفيز-گناد در جنس مونث ضروري است اثر احتمالي داروي اسپيرونولاكتون بر اين محور در جهت شناخت و تعيين اثرات جانبي و اختلالت هورموني احتمالي ناشي از مصرف آن به ويژه در امر باروري و يا بروز ناباروري زنان بررسي شود. به همين منظور اين مطالعه با هدف بررسي اثرات احتمالي داروي اسپيرونولاكتون روي ميزان هورمونهاي محور هيپوفيز-گناد در موشهاي ماده انجام گرفت. روش بررسي در ابتداي تحقيق 50 سر موش صحرايي (rat) ماده از نژاد ويستار با وزن 80-200g و با سن 2/5- ماه از شعبه انستيتو تحقيقات واكسن و سرمسازي رازي شيراز تهيه شد. موشها علامتگذاري شده و به مدت يك هفته در شرايط آزمايشگاهي شامل دماي 2±2 C و دورههاي نوري 2 ساعته قرار گرفتند. سپس جهت هم سيكل كردن آنها ابتدا mg استروژن والرات (شركت داروسازي عبيدي ايران) بهصورت عضلاني به آنها تزريق شد. بعد از 42 ساعت 500mg پروژسترون (شركت داروسازي عبيدي ايران) به طور مجدد تزريق گرديد. پس از 6 ساعت از واژن موشها اسمير تهيه گرديد. براي اين منظور بوسيله پيپت پاستور استريل شده مقداري سرم فيزيولوژيك به داخل واژن تزريق شد و با همان پيپت سرم فيزيولوژيك به همراه سلولهاي شستشو شده از ديواره رحم جمع گرديد. از محلول حاصل از واژن گسترش تهيه شد و پس از خشك شدن گسترشها توسط الكل تثبيت شده و با رنگ گيمساي England) (BBDHE, رقيق شده با نسبت به 20 به مدت 5 دقيقه رنگآميزي شدند. سپس نمونهها به آرامي با آب مقطر شستشو و با ميكروسكوپ نوري Germany) (Zeiss, جهت هم سيكل شدن مورد رؤيت و بررسي قرار گرفتند. از 50 موش 45 موش در فاز استروس قرار داشتند و تعداد 5 سر موش كه در فازهاي پرواستروس مت استروس يا دي استروس بودند و با بقيه هم سيكل نبودند از آزمايش حذف شدند. سپس 45 سر موش باقي مانده به 5 گروه و هر گروه شامل 9 سر موش شامل گروه كنترل شم و گروههاي دريافتكننده دارو با دوز حداقل 25 و دوز متوسط 50 و دوز حداكثر 00mg/kg تقسيم شدند سپس داروي اسپيرونولاكتون تهيه شده از شركت Germany) (Merck, با غلظتهاي مشخص فوق در سرم فيزيولوژيك حل شده و به ترتيب به گروههاي تيمار با دوز حداقل متوسط و حداكثر توسط سرنگهاي معمولي 5ml مجهز به لوله دهاني حلقي و به ميزان ml در روز به هر موش خورانده شد. ضمنا موشهاي گروه كنترل هيچگونه دارويي دريافت نكردند اما موشهاي گروه شم فقط حلال دارو (سرم فيزيولوژي) دريافت كردند. پس از پايان دوره آزمايش موشها توسط اتر (شركت كيميا مواد ايران) بيهوش شده و خونگيري از قلب انجام گرفت. نمونههاي خوني با دور 000rpm به مدت 5 دقيقه سانتريفيوژ شدند و سرم آنها جدا و در دماي 20 C- تا زمان سنجش - Inhibin 9
66/5±27/6 62/±26/02 بر حسب pmol/ml به ميزان هورمونها نگهداري شدند. سپس با روش RIA و به وسيله دستگاه گاما كانتر USA) (Beakman, ميزان هورمونهاي LH FSH استروژن و پروژسترون نمونههاي خون اندازهگيري گرديد. كليه كيتهاي مورد استفاده 2 با مارك ايمونوتك از شركت كاوشيار ايران تهيه گرديد. مقادير سنجش هورمونها با روشهاي آماري ANOVA و آزمون TUKEY مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. در اين مطالعه سطح معنيدار 0/05>p در نظر گرفته شد و مقادير بر حسب ميانگين± خطاي معيار از ميانگين (SEM) بيان گرديد. نتايج ميانگين غلظت هورمونهاي محور هيپوفيز گنادها براساس ميانگين و خطاي معيار از ميانگين گروههاي تيمار تا و شم و كنترل براي هورمون FSH به ترتيب 0/±/0 0/4±/02 0/8±/06 0/6±0/02 و 0/8± 0/0 و براي هورمون LH به ترتيب مقادير 0/4±/02 0/9±/02 0/±/0 02/0/± 02/0/2± بود. كليه مقادير LH, FSH بر حسب miu/ml ميباشد. براي هورمون استروژن به ترتيب مقادير 99/9±2/0 4/7±22/5 9/±2/0 و ±2/04 25/2±46/ 7/9 بر حسب pg/ml و براي هورمون پروژسترون به ترتيب مقادير 00/2±24/9 72/6±5/09 79/4±9/7 و دست آمد.با توجه به جدول ميزان هورمون FSH در گروه تيمار با دوز 00mg/kg و ميزان هورمون LH در گروه تيمار با دوز 50mg/kg به ترتيب نسبت به گروه كنترل افزايش معنيداري را نشان ميدهند (0/05>p) اما در ساير گروهها نسبت به گروه كنترل تغييرات معنيداري ديده نشد. با توجه به نتايج غلظت سرمي هورمونهاي استروژن و پروژسترون در گروههاي مختلف در مقايسه با گروه كنترل هيچ اختلاف معنيداري به دست نيامد. غلظت سرمي استروژن در گروههاي تيمار با دوزهاي 50 و 00 در مقايسه با گروه كنترل افزايش نشان داد ولي اين افزايش معنيدار نبود. در غلظت سرمي پروژسترون در همه گروههاي تيمار در مقايسه با گروه كنترل افزايش ديده شد كه معنيدار نبود. بحث داروي اسپيرونولاكتون يك داروي رايج براي درمان 5 4 پرموي ي وآكنه در زنان ميباشد و از آن براي بهبود بعضي از عوارض ناشي از بيماريهايي چون سندروم 7 6 تخمدان پليكيستيك سندروم پيش از قاعدگي و آندومتريوزيز استفاده ميشود و بنابراين بررسي اثر آن بر هورمونهاي محور هيپوفيز-گناد ضروري است. اسپيرونولاكتون در هيچ يك از گروه تجربي نسبت به جدول - ميانگين غلظت سرمي هورمونهاي FSH LH استروژن و پروژسترون در گروههاي تجربي و شم نسبت به گروه گروههاي مختلف كنترل شم - Radioimmunoassay 2- Immunotech - Standard Error of Mean كنترل (به صورت (M±SEM 20 4- Hirsutism 5- Acne 6- Polycystic Ovary Syndrome 7- Premenstrual Syndrome FSH (miu/ml) LH (miu/ml) استروژن (pg/ml) پروژسترون (pmol/ml) 66/5±27/6 62/±26/02 00/2±24/9 72/6±5/09 79/4±9/7 25/2±46/7 /9±2/04 99/9±2/0 4/7±22/5 9/±2/0 0/8±0/0 0/6±0/02 0/±0/0 0/4±0/02 0/8±0/06 0/2±/02 0/±0/02 0/±0/0 0/9±0/02 0/4±0/02 دوزB.W 25 mg/kg دوز 50 mg/kgb.w دوز 00 mg/kgb.w تغييرات معنيدار نسبت به گروه كنترل
گروه كنترل تاثير معنيداري بر ميزان غلظت سرمي هورمونهاي استروژن و پروژسترون ندارد و با توجه به مطلب اخير به نظر ميرسد كه مكانيسم اثر اين دارو بر ميزان هورمونهاي گونادوتروف FSH و LH منشا مركزي (هيپوتالاموسي- هيپوفيزي) داشته باشد. مطالعاتي كه مويد اين پژوهش هستند به شرح ذيل ميباشند. يكي از عواملي كه ترشح GnRH از نورونهاي نوروسكرتوري هيپوتالاموسي را افزايش ميدهد غلظت يون پتاسيم ميباشد. داروي اسپيرونولاكتون به عنوان يك داروي ديورتيك نگهدارنده پتاسيم باعث افزايش غلظت يون پتاسيم در خون شده و اين يون با تحريك كانالهاي كلسيمي وابسته به ليگاند پتاسيمي باعث افزايش رهاسازي GnRH ميگردد (4). از طرف ديگر داروي اسپيرونولاكتون ميزان ترشح دوپامين از هيپوتالاموس را افزايش ميدهد (9) افزايش دوپامين باعث مهار سنتز ترشح TSH از هيپوفيز ميگردد و در نتيجه فيدبك منفي TRH حذف ميشود افزايش TRH روي ترشح TSH باعث افزايش هورمونهاي تيروي يدي ميگردد كه منجر به افزايش حساسيت و پاسخ سلول هاي گونادوتروپ به GnRH ميشود و ميزان ترشح LH و FSH را افزايش ميدهد. همچنين تحريك گيرندههاي دوپاميني توسط آگونيستهاي اسپيرونولاكتون تا ييدي بر اين مطلب است (9). اسپيرونولاكتون در افزايش بيوسنتز كاتكول آمينها بهخصوص نوراپينفرين موثر است (0). نوراپينفرين از طريق گيرندههاي آدرنرژيك بتا 2 روي نرونهاي سنتز كننده نيترواكسايد باعث افزايش آزاد شدن كلسيم در اين سلول شده و با تشكيل كمپلكس كلسيم كالمودولين باعث سنتز نيترواكسايد (NO) ميشود و افزايش NO منجر به تحريك ترمينال نرونهاي GnRH ميگردد و از طرف ديگر با تاثير بر گيرنده هاي آلفا يك آدرنرژيك بطور مستقيم نيز در آزاد سازي GnRH موثر است (20). يكي از عوارض مصرف اين دارو براي درمان پرمويي در خانمها كاهش سنتز آندروژنها و كاهش سروتونين ميباشد (2). با توجه به اينكه سروتونين از طريق گيرندههاي 5HT2A اثر مهاري روي ترشح هورمونهاي گنادوتروپيني هورمونهاي هيپوفيزي دارد كاهش سروتونين منجر به افزايش ترشح هورمونهاي گنادوتروپيني از هيپوفيز ميگردد و از طرفي سروتونين يكي از پيشسازهاي ضروري در بيوسنتز ملاتونين است و كاهش آن موجب كاهش ترشح ملاتونين از سلولهاي پيني ال ميگردد كه منجر به افزايش نوساني GnRH و در نتيجه افزايش فعاليت توليدمثلي ميشود. همچنين با مصرف اين دارو فعاليت آنزيم N استيل ترانسفراز كه در تبديل سروتونين به N استيل سروتونين دخالت دارد كاهش مييابد (2). كاهش فعاليت اين آنزيم نيز منجر به كاهش ملاتونين و در نتيجه افزايش فعاليت سلولهاي ترشح كننده GnRH هيپوتالاموسي ميشود. آگونيستهاي اسپيرونولاكتون در تعديل عملكرد پروتي ين كيناز (PKC) C موثرند (22) و به همين دليل اسپيرونولاكتون با افزايش فعاليت PKC نسخهبرداري ژني از زير واحد بتاي FSH را تقويت كرده و باعث افزايش ترشح FSH ميگردد. 2 اسپيرونولاكتون با افزايش ترشح اكتيوين A و كاهش ترشح اينهيبين از سلولهاي گرانولوزا بيان ژني زير واحد بتاي FSH را در سلولهاي LBT2 هيپوفيز افزايش ميدهد. اين دارو با كاهش فوليستاتين در سلولهاي فوليكولي و ساير نقاط بدن باعث تحريك و افزايش ترشح FSH ميشود. (5 2). مطالعات نشان ميدهد كه اسپيرونولاكتون با افزايش پروستاگلاندين F2α نيز باعث افزايش ترشح FSH ميشود (24). مطالعات نشان ميدهد داروي اسپيرونولاكتون ميزان هورمون كورتيزول را افزايش ميدهد (25) و در نتيجه - Serotonin 2- Activin A - Follistatin 2
موجب افزايش بيان ژن نوروپپتيد Y در ناحيه قاعدهاي-مياني هيپوتالاموس ميگردد (26). نوروپپتيد Y رهاسازي LH را تحريك ميكند. از ديگر آثار اين دارو مهار آنزيم تبديلكننده آنژيوتانسين نوع I به نوع II ميباشد (27) و از آنجا كه آنژيوتانسين II يك فاكتور مهاري براي ترشح هورمون LH ميباشد كاهش آن باعث افزايش ترشح هورمون LH ميشود (28). بر خلاف پژوهش حاضر و مطالعات فوق Ganie و همكاران در سال 2004 بيان كردند اسپيرونولاكتون در زنان مبتلا به سندروم تخمدان پليكيستيك باعث كاهش سطح سرمي LH/FSH ميشود (7). مكانيسم پيشنهادي در اين مطالعه منشا محيطي دارد و به علاوه ميزان هورمونهاي LH/FSH نيز به علت بيماري غير طبيعي ميباشد. براساس اين مكانيسم اسپيرونولاكتون با اشغال گيرندههاي آندروژني و كاهش سنتز آندروژنها از يك طرف (29) و افزايش تبديل تستوسترون به استراديول از طريق فعال كردن آنزيم آروماتاز از سوي ديگر (2) باعث افزايش فيدبك منفي استروژن بر سلولهاي گونادوتروف و در نتيجه كاهش آنها ميگردد. در اين تحقيق داروي اسپيرونولاكتون تغييرات معنيداري را در ميزان هورمونهاي استروژن و پروژسترون ايجاد نكرد. داروي اسپيرونولاكتون با افزايش LH و FSH سعي در افزايش ميزان هورمونهاي گنادي دارد و از طرف ديگر با مهار سيستم آنزيمي سيتوكرومي P 450 باعث كاهش بيوسنتز هورمونهاي استروي يدي ميگردد (29). برآيند اين دو اثر باعث عدم ايجاد تغييرات معنيدار در غلظت سرمي هورمونهاي جنسي ميگردد و پژوهشهاي متعددي از گذشته تا كنون مويد اين مطلب ميباشند (0 ) و به نظر ميرسد كه اسپيرونولاكتون در يك روش وابسته به دوز ميتواند به عنوان يك عامل پروژستوژن و آنتي پروژستوژن عمل كند. اين دارو در زنان باعث بي نظمي قاعدگي ميشود كه علت آن اثر اسپيرونولاكتون در كاهش تمايل رسپتور پروژستروني ديواره رحم با پروژسترون ميباشد ولي اثري بر ميزان كلي پروژسترون ندارد (0). با توجه به اينكه در اين بررسي اسپيرونولاكتون در دوز 00 mg/kg باعث افزايش ترشح FSH و در دوز 50 mg/kg باعث افزايش ترشح LH شده است به نظر ميرسد حساسيت گيرندههاي سلولهاي هيپوفيزي ترشح كننده LH و FSH نسبت به دوزهاي گوناگون دارو متفاوت باشد. بهطوريكه در دوز 50mg/kg گيرندههاي مرتبط با بيوسنتز LH در سلولهاي گونادوتروپ تحريك شده و مسيرهاي بيوسنتزي LH درون آنها فعال ميگردد ولي در دوز 00mg/kg اين گيرنده احتمالا به علت كاهش تمايل يا 2 كاهش تعداد آنها نسبت به اسپيرونولاكتون غير حساس شده و در عوض گيرندههاي مرتبط با بيوسنتز FSH در اين سلولها تحريك ميگردد و باعث راه اندازي مسيرهاي بيوسنتزي FSH ميشود. بنابراين در خاتمه بررسي چگونگي تاثيروابسته به دوز داروي اسپيرونولاكتون بر سلولهاي گونادوترف هيپوفيزي و همچنين چگونگي مكانيسم غير حساس شدن گيرندههاي GnRH اين سلولها شامل كاهش تمايل گيرندهها يا كاهش تعداد آنها در دوزهاي متفاوت اسپيرونولاكتون پيشنهاد ميگردد. نتيجهگيري با توجه به نتايج حاصل از اين پژوهش مصرف خوراكي اسپيرونولاكتون با دوز حداكثر يعني 00 ميلي گرم بر كيلو گرم به مدت 4 روزدر افزايش ميزان FSH و در دوز متوسط يعني 50 ميلي گرم بر كيلو گرم در افزايش ميزان LH موثر ميباشد و به نظر ميرسد اين تاثير وابسته به دوز باشد. ولي اين دارو تاثيري بر 2- Down regulation - Desensitization - Neuropeptide Y 22
ميزان هورمونهاي جنسي استروژن و پروژسترون ندارد و بنابراين مصرف آن باعث اختلالات هورموني نميشود. تشكر و قدرداني از دوستان عزيز جناب آقايان دكتر حسيني و دكتر اميدي كه در تهيه دارو و معرفي خواص فارماكولوژيكي دارو مساعدت فرمودندو جناب آقاي شهرتي مسي ول پرورش و نگهداري حيوانات آزمايشگاهي در بخش پژوهشي دانشگاه آزاد اسلامي واحد كازرون كه ما را در انجام اين پژوهش ياري نمودند تشكر و قدرداني ميشود. References - Katzung BG. Basic and clinical pharmacology. 0th ed. Toronto: McGraw-Hill; 2006. Chapter 5, Diurtic agents; p. 246-52. 2- Katzung BG. Basic and clinical pharmacology. 0th ed. Toronto: McGraw-Hill; 2006. Chapter 9, Adrenocorticosteroids & Adrenocorticalantagonists; p. 650. - Katzung BG. Basic and clinical pharmacology. 0th ed. Toronto: McGraw-Hill; 2006. Chapter 4, The gonadal hormones & inhibitors; p. 678-80. 4- Preston RA, Norris PM, Alonso AB, Ni P, Hanes V, Karara AH. Randomized, placebo-controlled trial of the effects of drospirenone-estradiol on blood pressure and potassium balance in hypertensive postmenopausal women receiving hydrochlorothiazide. Menopause. 2007;4( Pt ):408-4. 5- Rapkin AJ, Winer SA. Drospirenone: a novel progestin. Expert Opin Pharmacother. 2007;8(7):989-99. Review. 6- Hauben M, Reich L, Gerrits CM, Madigan D. Detection of spironolactone-associated hyperkalaemia following the Randomized Aldactone Evaluation Study (RALES). Drug Saf. 2007;0(2):4-9. 7- Baumann M, Megens R, Bartholome R, Dolff S, van Zandvoort MA, Smits JF, et al. Prehypertensive reninangiotensin-aldosterone system blockade in spontaneously hypertensive rats ameliorates the loss of longterm vascular function. Hypertens Res. 2007;0(9): 85-6. 8- Vacher C, Ferrière F, Marmignon MH, Pellegrini E, Saligaut C. Dopamine D2 receptors and secretion of FSH and LH: role of sexual steroids on the pituitary of the female rainbow trout. Gen Comp Endocrinol. 2002; 27(2):98-206. 9- Frances JH, Decruz S, William FJ, Serroni N. Prolactin, LH, FSH and TSH responses to a dopamine antagonist Crowly. J Clin Endocrinol Metab. 200;86 ():5-58. 0- Shevchenko IuL, Vetshev PS, Podzolkov VI, Ippolitov LI, Rodionov AV, Polunin GV. [Current aspects of diagnosis and treatment of symptomatic arterial hypertension of adrenal genesis]. Ter Arkh. 200;75 (4):8-5. Russian. - Ebeid TA, Eid YZ, El-Abd EA, El-Habbak MM. Effects of catecholamines on ovary morphology, blood concentrations of estradiol-7beta, progesterone, zinc, triglycerides and rate of ovulation in domestic hens. Theriogenology. 2008;69(7):870-6. 2- Zouboulis CC, Chen WC, Thornton MJ, Qin K, Rosenfield R. Sexual hormones in human skin. Horm Metab Res. 2007;9(2):85-95. - De Berardis D, Serroni N, Salerno RM, Ferro FM. Treatment of premenstrual dysphoric disorder (PMDD) with a novel formulation of drospirenone and ethinyl estradiol. Ther Clin Risk Manag. 2007;(4):585-90. 4- Pétra PH, Stanczyk FZ, Namkung PC, Fritz MA, Novy MJ. Direct effect of sex steroid-binding protein (SBP) of plasma on the metabolic clearance rate of testosterone in the rhesus macaque. J Steroid Biochem. 985;22(6):79-46. 5- Knüttgen D, Wappler F. [Anaesthesia for patients with adrenal gland diseases]. Anasthesiol Intensivmed Notfallmed Schmerzther. 2007;42():70-8. German. 6- Corbould A. Effects of spironolactone on glucose transport and interleukin-6 secretion in adipose cells of women. Horm Metab Res. 2007;9(2):95-8. 7- Ganie MA, Khurana ML, Eunice M, Gupta N, Gulati M, Dwivedi SN, et al. Comparison of efficacy of spironolactone with metformin in the management of polycystic ovary syndrome: an open-labeled study. J Clin Endocrinol Metab. 2004;89(6):2756-62. 8- Bäckström T, Andreen L, Birzniece V, Björn I, Johansson IM, Nordenstam-Haghjo M, et al. The role of hormones and hormonal treatments in premenstrual syndrome. CNS Drugs. 200;7(5):25-42. 9- Wu KM, Farrelly JG. Preclinical development of new drugs that enhance thyroid hormone metabolism and clearance: inadequacy of using rats as an animal model for predicting human risks in an IND and NDA. Am J Ther. 2006;(2):4-4. Review. 2
20- Buss SJ, Backs J, Kreusser MN, Hardt SE, Maser- Gluth C, Katus HA, et al. Spironolactone preserves cardiac norepinephrine re-uptake in salt- sensitive Dahl rats. Endocrinology. 2006;47(5):252-4. 2- Adriaens I, Jacquet P, Cortvrindt R, Janssen K, Smitz J. Melatonin has dose-dependent effects on folliculogenesis, oocyte maturation capacity and steroidogenesis. Toxicology. 2006;228(2-):-4. 22- Watts BA rd, George T, Good DW. Aldosterone inhibits apical NHE and HCO- absorption via a nongenomic ERK-dependent pathway in medullary thick ascending limb. Am J Physiol Renal Physiol. 2006;29(5):F005-. 2- Sabbieti MG, Marchetti L, Menghi G, Yamamoto K, Kikuyama S, Vaudry H, et al. Occurrence of betaendorphin binding sites in the pituitary of the frog Rana esculenta: effect of beta-endorphin on luteinizing hormone secretion. Gen Comp Endocrinol. 200;2 ():9-8. 24- Takebayashi K, Matsumoto S, Aso Y, Inukai T. Aldosterone blockade attenuates urinary monocyte chemoattractant protein- and oxidative stress in patients with type 2 diabetes complicated by diabetic nephropathy. J Clin Endocrinol Metab. 2006;9(6): 224-7. 25- Swaminathan K, Davies J, George J, Rajendra NS, Morris AD, Struthers AD. Spironolactone for poorly controlled hypertension in type 2 diabetes: conflicting effects on blood pressure, endothelial function, glycaemic control and hormonal profiles. Diabetologia. 2008;5(5):762-8. 26- Sainsbury A, Herzog H. Inhibitory effects of central neuropeptide Y on the somatotropic and gonadotropic axes in male rats are independent of adrenal hormones. Peptids. 200;22():467-7. 27- Karram T, Abbasi A, Keidar S, Golomb E, Hochberg I, Winaver J, et al. The role of mineralocoticoid recaptors in the circadian activity of the human hypothalamus-pituitary- adrenal system: effect of age. Neurobiol Aging. 2000;2(4):585-9. 28- Ferreira R, Oliveira JF, Fernandes R, Moraes JF, Goncalves PB. The role of angiotensin II in the early stages of bovine ovulation. Reproduction. 2007;4(5): 7-9. 29- Ito O, Omata K, Ito S, Hoagland KM, Roman RJ. Effects of converting enzyme inhibitors on renal P-450 metabolism of arachidonic acid. Am J Physiol Regul Integr Comp Physiol. 200;280():R822-80. 0- Fernandez MD, Carter GD, Palmer TN. The interacttion of canrenone with oestrogen and progesterone receptors in human uterine cytosol. Br J Clin Pharmacol. 98;5():95-0. - Iranzo A, Santamaria J, Vilaseca I, Martines de Osaba MJ. Absence of alterations in serum sex hormose levels in idiopathic REM sleep behavior disorder. 2007;0(6):80-806. 24